حاکمیت ایران وارث هشتصد سال تلاش بی وقفه سلول های فکر شعوبیه می
باشد. شاهزادگان فراری ساسانی با کمک متحدان یهودی خود برای گرفتن انتقام از اسلام
و برقراری دوباره سلسله ساسانی اقدامات دامنه دار وسیعی را انجام دادند که در سه
محور عمده پیگیری شد.
نخست - خلق ملت و تاریخ برای تاجیک
تباران ایران با تکیه بر تاریخ سازی و افسانه سازی دروغین و ایجاد غرور ملی که به
تدریج با روی کار آمدن پهلوی ها وارد گوشت و خون ایرانیان گشته و استخوان
بندی آن را دشمنی با اعراب ، ترک ها و اسلام تشکیل می دهد.
دوم - ایجاد نسخه بدل از غلات شیعه و
تبدیل آن به شیعه دوازده امامی برای تضعیف جهان اسلام . جنگ های سیصد ساله عثمانی
- صفوی و دشمنی با فرهنگ - زبان و سنن ترک ها و ایجاد اولین دولت مرکز گرای بعد از
اسلام به شیوه ساسانی ها محصول این شاخه شعوبیه می باشد که رژیم فعلی ایران محصول
مستقیم این شاخه است.
سوم - ایجاد هسته های تروریستی و
همکاری با دشمنان اسلام و رقبای ترک ها . این شاخه بزرگ ترین و مخوف ترین سازمان
تروریستی قرن های گذشته را به رهبری حسن صباح ایجاد و به ترور ارکان سلجوقیان ،
پادشا هان و وزیران سلچوقی پرداختند. همکاری که تاکنون ادامه دارد و اکنون به
حمایت اکراد و ارامنه در مقابل ترک ها ادامه می دهد.
آقای روحانی ، احمدی نژاد ،رفسنجانی ،
خاتمی و شخص رهبر انقلاب و تمام ارکان نظام برپایه سه محور بالا عمل نموده و ارکان
سیاست داخلی و خارجی خود را بر این پایه بنا نهاده اند. بر این اساس آقای روحانی
در ادامه تزویر و دروغ که شاکله حیات رژیم در ایران را تشکیل می دهد با دادن وعده
توخالی ایجاد فرهنگستان تورکی در آزربایجان به میدان آمد. دریاچه اورمیه و احیای
آن دروغ دیگر برای جلب مردم بود. اکنون این دولت که وارث تمام دولت های بعد از
انقلاب بوده و سیاست از پیش تعیین شده شعوبیه را در مورد آزربایجان و سایر مناطق
غیرفارس نشین اجرا می کند برای زدن تیرخلاص به زبان تورکی در ایران در پی خیمه شب
بازی دیگری بنام بنیاد فرهنگ و ادب آذری است. ترکیب هیئت امنا و شیوه گشایش و
سیاست های اعلام شده و نشده نظام و نیز عملکرد صدا و سیمای نظام در ایجاد تغییر و
نابودی زبان تورکی در آزربایجان افق تیره و تاری پیش روی ما قرار می دهد که باعث
نگرانی فعالین سیاسی و مدنی آزربایجان شده است .
ولیکن حرکت غیرمترقبه کمپین کارت قرمز
در تبریز بعد از وقایع اخیر ورزشگاه سهند و سونامی ناشی از رسوایی بزرگ دروغ و
تزویر مزبور بار دیگر شکست بزرگی بر دیپلماسی آسیمیلاسیون و الیناسیون برعلیه
آزربایجان را وارد آورد. دستبند ها و کارت های قرمز ، پارچه نوشته ها و شعارهای
ملی همه و همه بر آگاهی آزربایجانی ها صحه گذاشت . بیداری و برگشت به هویت ملی در
آزربایجان تنها سلاح غالب در این میدان است که خواب و راحت را از شوونیسم و
ناسیونالیسم غدار ، نژاد پرست و وحشی پان ایرانیست ها گرفته و بودجه های نجومی
دولتی و غیردولتی پان ایرانیست ها را خنثی کرده است . مرور بر مطالب و خط سیر تبلیعاتی
سایت بدنام آذری ها که بلندگوی تیلیغاتی حجره فکر شعوبیه بوده و با بودجه میلیاردی
بنیاد افشار هدایت شده و نقش مشاور نهادهای امنیتی ایران را بر عهده دارد به خوبی
حقانیت ما در این تحلیل ثابت می کند.
علی ایحال اکنون حرکت ملی آزربایجان
به عنوان تنها نیروی غالب سیاسی و فکری در آزربایجان بدون داشتن امکانات قابل توجه
مادی و تبلیغاتی به راحتی در مقابل دستگاه دروغ و تزویر ایران ایستاده و با
ابتکارات ساده شکست های عمده ای را به این دستگاه وارد می کند. کارت قرمز به
روحانی و دستگاه دروغ وی یک باردیگر حقانیت ما را ثابت کرد.