آقای زارع کهنمویی روزنامه نگار اصلاح طلب در واکنشی ذوق
زده نسبت به انتشار اخباری مبنی بر تدریس زبان کردی در دانشگاه سنندج و آغاز به کاربخش کردی یکی از خبرگزاریهای رسمی ایران نوشت :
شمن (ضمن ) تشکر از رییسجمهور و مسوولان سیاسی کرستان، از نمایندگان و سیاستمداران سرشناس آذربایجان میخواهم، دو سفرِ یک رییسجمهور را مقایسه کنند و اگر از شرم نمردند، به روانشناس مراجعه کنند.
تکرار میکنم، تجربه کردستان به ما میگوید؛ گره کار در نظام سیاسی مستقر نیست، ایراد کار در پلشتی و بیمسوولیتی کسانی است که عنوان نمایندگان سیاسی آذربایجان را بدک میکشند، بیاینکه کوچکترین مسوولیتی احساس کنند. کاش نیمنگاهی به همتایان کردستانی خود بیاندازد و فقط برای لحظهای شرم کنند.
ایشان همچنین در جایی دیگر اضافه می کند :
زبان کردی در سنندح به آکادمی راه یافت. پیش از این، زبان ارمنی (یکی از دیگر از زبانهای قومی ایران) نیز این توفیق را یافته بود. به هموطنهای کرد بخصوص دوستان خوب کردستانی خودم، تبریک میگویم.
این رویداد، جای مسرت بسیار دارد بخصوص برای من که در چند سال گذشته، بخشی از کوششهای فکری و رسانهای خود را صرف تحقق حق زبان مادری کردهام.
و البته این رویداد، جای تالم بسیار هم دارد بخصوص برای منِ آذربایجانی. کاش در این دفترچه، در کنار زبان کردی در دانشگاه سنندج، زبان بلوچی در دانشگاه زاهدان، زبان لری در دانشگاه لرستان، زبان گیلکی در دانشگاه گیلان، زبان مازنی در دانشگاه بابلسر، زبان قشقایی در دانشگاه شیراز، زبان خلج در دانشگاه خوارزمی، زبان ترکمنی در دانشگاه گرگان و زبان ترکی در دانشگاههای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، همدان دایر میشد.
باید برای رخ دادن این اتفاق در کردستان، از مسوولان ذیربط وزرات علوم، نمایندگان کردستان در مجلس و مسوولان دولتی این استان و بخصوص روشنفکران و کنشگران سیاسی و فکری کردستان تقدیر کرد. این اتفاق را به فال میگیریم و آغاز راهی برای گشایش روزهای روشن.
و البته باید برای رخ ندادن این اتفاق در آذربایجان، از نمایندگان شهرهای مختلف آذربایجان در مجلس و مسوولان سیاسی و فرهنگی استانهای ترکنشین گلایه کرد و گفت اکنون که این اتفاق ارزشمند در آذربایجان رخ نداده، از «شرم» و «حیا» اگر نمیمیرید حداقل استعفا بدهید. اگر بیلیاقتی و بیمسئولیتی شما را با لیاقت و دلسوزی همتایانتان در کردستان مقایسه کنیم، میفهمیم گره اصلی کار اتفاقا نه در متن نظام سیاسی که در مسابقه بزرگ بیشعوری شما است.
و البته مخاطب این گلایه تلخ، تنها سیاستمداران نیستند، روشنفکران، نخبگان، نویسندگان، روزنامهنگاران، داستاننویسان و تمام آنان که عاقل و بالغاند، مخاطبان حقیقی این گلایه هستند... وجدانتان ناآرامباد
میخواستم اسامی برخی را اینجا بنویسم که به جای شرم، پاشنههای بیشرمی را کشیدهاند و کفشهای بیشعوری را واکس زدهاند و به رویای بهارستانی خود میاندیشند...
در انتها آقای کهنمویی اضافه می کند . پینوشت ثابت:لطفا خارج از فیسبوک حایی منتشر نشود بخصوص در سایتهای آن ور آبی.
در مقام پاسخ گویی می خواهم از انتها وارد بحث شده و مطالبی را عنوان کنم . آقای کهنمویی شما از باب مثل معروف رطب خورده کی تواند منع کند رطب خوردن را ، خود به بیراهه رفته اید و نمی توانید به نمایندکان انتصابی و انتخابی آرذبایجان ایراد بگیرید . اگر شما از مطرح شدن نام و نظراتتان در سایت های آزربایجانی و به طبع آن در مظان تهمت هایی مثل تجزیه طللبی و غیره می ترسید نمی توانید به نمایندگان و بدنه سیستم اداری و اطلاعاتی ، اجرایی و نظامی ایران که آزربایجانی هستند ایراد بگیرید .
نمایندگان کردستان بدون ترس بلندگوی ملت خود و گروههای سیاسی اتفاقا غیرقانونی ملتشان و بخصوص پ ک ک هستند. شما که سایت های آزربایجانی متعلق به حرکت ملی آزربایجان را آن ور آبی خطاب می کنید با چه رویی از نمایندگان رسمی آزربایجان انتقاد کرده متهم به بی شرفی می کنید. من سالها است در حرکت ملی آزربایجان حضور درام و میدانم سایت ها عموماً از داخل مرزها اداره میشوند و هیچ کدام آن ور آبی نیستند و اگر هم کسانی در تبعید به اداره آنها کمک می کنند هیچ کمکی از هیچ جایی دریافت نمی کنند مگر یکی دو نفر که آنها هم کاملا شناخته شده هستند و دخلی به کل حرکت ملی آزربایجان ندارند. آن ور آبی ها انواع و اقسام تلوزیون ها و سایت های اصلاح طلب و شاهنشاه پرست و غیره هستند که نکته نظرات جناح سیاسی شما را انعکاس می دهند و از قضا آزربایجان و اخبارش را در بایکوت کامل و یا نسبی قرار داده اند.
نکته دیگر اینکه ترمین های شما غلط است و بنابه مثل معروف "چون خشت اول نهد بنا کج ، تا ثریا میرود دیوار کج "نمی توانید به نتیجه صحیح برسید . نوشته اید :
کاش در این دفترچه، در کنار زبان کردی در دانشگاه سنندج، زبان بلوچی در دانشگاه زاهدان، زبان لری در دانشگاه لرستان، زبان گیلکی در دانشگاه گیلان، زبان مازنی در دانشگاه بابلسر، زبان قشقایی در دانشگاه شیراز، زبان خلج در دانشگاه خوارزمی، زبان ترکمنی در دانشگاه گرگان و زبان ترکی در دانشگاههای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، همدان دایر میشد.
اقای کهنمویی هیچ جا در هیج کتاب و جزوه و در هیج مجمع علمی به زبان قشقایی ، خلجی و تورکمنی اشاره نشده است . اینها همه شاخه ای از زبان تورکی هستند و شما با دادن آدرس اشتباه ( که امیدوارم تعمدی نباشد ) به تفرقه و تجرید ملت ترک در ایران کمک کرده اید و به تبلیغ عقاید پان آذری ها و پان ایرانیست های التراناسیونالیست کمک می کنید.
آقای کهنمویی قبل تر می نویسد : زبان کردی در سنندح به آکادمی راه یافت. پیش از این، زبان ارمنی (یکی از دیگر از زبانهای قومی ایران) نیز این توفیق را یافته بود. به هموطنهای کرد بخصوص دوستان خوب کردستانی خودم، تبریک میگویم.
لطفا همینجا هم یک توقف کوتاه با هم داشته باشیم . قومیت ، قوم و اصطلاحات من در آوردی اینچنینی نشانه نگاه از بالا به پایین ملت حاکم به ملت های غیر فارس است و تا از نگاه مسئولین و نظام حذف نشوند هیج پیشرفتی در مطالبات ملل غیر فارس در ایران حاصل نخواهد شد. ملت ترک در ایران قومیت نیست همانطور که ارمنی ها نیز قومی ایرانی نیستند. ابتدا باید طرف مقابل ما را به رسمیت بشناسد تا بعد بتوان مذاکره کرد و به حقوق حقهدخود رسید. اطلاق خلق ترک نیز به ملت آزربایجان که عموماً از طرف دوستان فدرالیست بخصوص آقای شاملی استفاده میشود نیز قطعا صحیح نیست و با این ذهنیت قطعا به جایی نخواهیم رسید.
اما مهمترین نکته در اظهار نظر اقای کهنمویی جملات زیر است :
"اگر بیلیاقتی و بیمسئولیتی شما را با لیاقت و دلسوزی همتایانتان در کردستان مقایسه کنیم، میفهمیم گره اصلی کار اتفاقا نه در متن نظام سیاسی که در مسابقه بزرگ بیشعوری شما است.""تکرار میکنم، تجربه کردستان به ما میگوید؛ گره کار در نظام سیاسی مستقر نیست، ایراد کار در پلشتی و بیمسوولیتی کسانی است که عنوان نمایندگان سیاسی آذربایجان را بدک میکشند، بیاینکه کوچکترین مسوولیتی احساس کنند. "
آقای کهنمویی ، به ضعم اینجانب شما به عمد اینجا آدرس غلط و اشتباه داده و تقلب کرده اید شما خواسته اید نظر مخاطب را از دشت به کوهستان سنگ لاخ ارجاع دهید. آقای کهنمویی با توجه به اطلاعات و سواد شما قطعا متاسفانه به عمد اینجا آدرس را عوض کرده اید . چه کسی است که نداند سیستم ایران یا به عبارت دیگر رژیم ایران در حدود صد سال گذشته بخصوص در زمان شاه و پس از انقلاب به صورت سیستماتیک سیاست بسیار پیچیده آسیمیلاسیون و الیناسیون ملی در ایران را پیش برده است و هدف نهایی آن هضم تمام فرهنگ ها و زبانها به نفع زبان فارسی و فرهنگ رسمی فارسی در ایران می باشد. همچنین رژیم سعی در امحای سایر مذاهب اسلامی به نفع تشیع دارد زیرا تشیع محصول صد ها سال تلاش نهضت شعوبیه و ایجاد ملت ، دولت فارسی ایرانی در جغرافیایی است که اکنون ایران نامیده می شود. به عبارت دیگر هیچ نماینده یا کارگزار دولتی اعم از انتصابی و انتخابی نخواهد توانست سیستم الیناسیون و آسیملاسیون را در ایران متوقف کند مگر آنکه سیستم فوق الشرح به کلی منسوخ شده و از دایره سیاست رسمی نظام در ایران حارج شود. فحش کاری نمایندگان آزربایجان این انگیزههای کم و ضعیف آنان را هم مضمحل خواهد کرد و کنکی به احقاق حقوق ملت های غیرفارس بخصوص ترک ها نخواهد کرد.
نکته مهم این است که در شرایط فعلی این است که به پرسش کلیدی " چرا رژیم برخلاف مجاهدت ها و تلاش های خرد و کلان ترک ها بخصوص آزربایجانی ها در ایران حقوق اندکی از کردها را با جواب مثبت پاسخ می دهد و به خواست ترک ها توجهی نشان نمی دهد ؟! " جواب بایسته را بیابیم . بهتر بود شما به عنوان یک روزنامه نگار دنبال این پرسش می رفتید به جای آنکه با دادن آدرس های اشتباه و جعلی به غامض تر شدن موضوع کمک کنید ! در این مورد یعنی سوال اساسی "چرا کردها به حقوق معوقه در قانون اساسی دست می یابند ولی ترک ها از این چرخه دور نکه داشته می شوند؟! " در قسمتی دیگر با همین عنوان در جواب آقای یونس شاملی به زودی جواب خواهم داد.
زده نسبت به انتشار اخباری مبنی بر تدریس زبان کردی در دانشگاه سنندج و آغاز به کاربخش کردی یکی از خبرگزاریهای رسمی ایران نوشت :
شمن (ضمن ) تشکر از رییسجمهور و مسوولان سیاسی کرستان، از نمایندگان و سیاستمداران سرشناس آذربایجان میخواهم، دو سفرِ یک رییسجمهور را مقایسه کنند و اگر از شرم نمردند، به روانشناس مراجعه کنند.
تکرار میکنم، تجربه کردستان به ما میگوید؛ گره کار در نظام سیاسی مستقر نیست، ایراد کار در پلشتی و بیمسوولیتی کسانی است که عنوان نمایندگان سیاسی آذربایجان را بدک میکشند، بیاینکه کوچکترین مسوولیتی احساس کنند. کاش نیمنگاهی به همتایان کردستانی خود بیاندازد و فقط برای لحظهای شرم کنند.
ایشان همچنین در جایی دیگر اضافه می کند :
زبان کردی در سنندح به آکادمی راه یافت. پیش از این، زبان ارمنی (یکی از دیگر از زبانهای قومی ایران) نیز این توفیق را یافته بود. به هموطنهای کرد بخصوص دوستان خوب کردستانی خودم، تبریک میگویم.
این رویداد، جای مسرت بسیار دارد بخصوص برای من که در چند سال گذشته، بخشی از کوششهای فکری و رسانهای خود را صرف تحقق حق زبان مادری کردهام.
و البته این رویداد، جای تالم بسیار هم دارد بخصوص برای منِ آذربایجانی. کاش در این دفترچه، در کنار زبان کردی در دانشگاه سنندج، زبان بلوچی در دانشگاه زاهدان، زبان لری در دانشگاه لرستان، زبان گیلکی در دانشگاه گیلان، زبان مازنی در دانشگاه بابلسر، زبان قشقایی در دانشگاه شیراز، زبان خلج در دانشگاه خوارزمی، زبان ترکمنی در دانشگاه گرگان و زبان ترکی در دانشگاههای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، همدان دایر میشد.
باید برای رخ دادن این اتفاق در کردستان، از مسوولان ذیربط وزرات علوم، نمایندگان کردستان در مجلس و مسوولان دولتی این استان و بخصوص روشنفکران و کنشگران سیاسی و فکری کردستان تقدیر کرد. این اتفاق را به فال میگیریم و آغاز راهی برای گشایش روزهای روشن.
و البته باید برای رخ ندادن این اتفاق در آذربایجان، از نمایندگان شهرهای مختلف آذربایجان در مجلس و مسوولان سیاسی و فرهنگی استانهای ترکنشین گلایه کرد و گفت اکنون که این اتفاق ارزشمند در آذربایجان رخ نداده، از «شرم» و «حیا» اگر نمیمیرید حداقل استعفا بدهید. اگر بیلیاقتی و بیمسئولیتی شما را با لیاقت و دلسوزی همتایانتان در کردستان مقایسه کنیم، میفهمیم گره اصلی کار اتفاقا نه در متن نظام سیاسی که در مسابقه بزرگ بیشعوری شما است.
و البته مخاطب این گلایه تلخ، تنها سیاستمداران نیستند، روشنفکران، نخبگان، نویسندگان، روزنامهنگاران، داستاننویسان و تمام آنان که عاقل و بالغاند، مخاطبان حقیقی این گلایه هستند... وجدانتان ناآرامباد
میخواستم اسامی برخی را اینجا بنویسم که به جای شرم، پاشنههای بیشرمی را کشیدهاند و کفشهای بیشعوری را واکس زدهاند و به رویای بهارستانی خود میاندیشند...
در انتها آقای کهنمویی اضافه می کند . پینوشت ثابت:لطفا خارج از فیسبوک حایی منتشر نشود بخصوص در سایتهای آن ور آبی.
در مقام پاسخ گویی می خواهم از انتها وارد بحث شده و مطالبی را عنوان کنم . آقای کهنمویی شما از باب مثل معروف رطب خورده کی تواند منع کند رطب خوردن را ، خود به بیراهه رفته اید و نمی توانید به نمایندکان انتصابی و انتخابی آرذبایجان ایراد بگیرید . اگر شما از مطرح شدن نام و نظراتتان در سایت های آزربایجانی و به طبع آن در مظان تهمت هایی مثل تجزیه طللبی و غیره می ترسید نمی توانید به نمایندگان و بدنه سیستم اداری و اطلاعاتی ، اجرایی و نظامی ایران که آزربایجانی هستند ایراد بگیرید .
نمایندگان کردستان بدون ترس بلندگوی ملت خود و گروههای سیاسی اتفاقا غیرقانونی ملتشان و بخصوص پ ک ک هستند. شما که سایت های آزربایجانی متعلق به حرکت ملی آزربایجان را آن ور آبی خطاب می کنید با چه رویی از نمایندگان رسمی آزربایجان انتقاد کرده متهم به بی شرفی می کنید. من سالها است در حرکت ملی آزربایجان حضور درام و میدانم سایت ها عموماً از داخل مرزها اداره میشوند و هیچ کدام آن ور آبی نیستند و اگر هم کسانی در تبعید به اداره آنها کمک می کنند هیچ کمکی از هیچ جایی دریافت نمی کنند مگر یکی دو نفر که آنها هم کاملا شناخته شده هستند و دخلی به کل حرکت ملی آزربایجان ندارند. آن ور آبی ها انواع و اقسام تلوزیون ها و سایت های اصلاح طلب و شاهنشاه پرست و غیره هستند که نکته نظرات جناح سیاسی شما را انعکاس می دهند و از قضا آزربایجان و اخبارش را در بایکوت کامل و یا نسبی قرار داده اند.
نکته دیگر اینکه ترمین های شما غلط است و بنابه مثل معروف "چون خشت اول نهد بنا کج ، تا ثریا میرود دیوار کج "نمی توانید به نتیجه صحیح برسید . نوشته اید :
کاش در این دفترچه، در کنار زبان کردی در دانشگاه سنندج، زبان بلوچی در دانشگاه زاهدان، زبان لری در دانشگاه لرستان، زبان گیلکی در دانشگاه گیلان، زبان مازنی در دانشگاه بابلسر، زبان قشقایی در دانشگاه شیراز، زبان خلج در دانشگاه خوارزمی، زبان ترکمنی در دانشگاه گرگان و زبان ترکی در دانشگاههای تبریز، ارومیه، اردبیل، زنجان، همدان دایر میشد.
اقای کهنمویی هیچ جا در هیج کتاب و جزوه و در هیج مجمع علمی به زبان قشقایی ، خلجی و تورکمنی اشاره نشده است . اینها همه شاخه ای از زبان تورکی هستند و شما با دادن آدرس اشتباه ( که امیدوارم تعمدی نباشد ) به تفرقه و تجرید ملت ترک در ایران کمک کرده اید و به تبلیغ عقاید پان آذری ها و پان ایرانیست های التراناسیونالیست کمک می کنید.
آقای کهنمویی قبل تر می نویسد : زبان کردی در سنندح به آکادمی راه یافت. پیش از این، زبان ارمنی (یکی از دیگر از زبانهای قومی ایران) نیز این توفیق را یافته بود. به هموطنهای کرد بخصوص دوستان خوب کردستانی خودم، تبریک میگویم.
لطفا همینجا هم یک توقف کوتاه با هم داشته باشیم . قومیت ، قوم و اصطلاحات من در آوردی اینچنینی نشانه نگاه از بالا به پایین ملت حاکم به ملت های غیر فارس است و تا از نگاه مسئولین و نظام حذف نشوند هیج پیشرفتی در مطالبات ملل غیر فارس در ایران حاصل نخواهد شد. ملت ترک در ایران قومیت نیست همانطور که ارمنی ها نیز قومی ایرانی نیستند. ابتدا باید طرف مقابل ما را به رسمیت بشناسد تا بعد بتوان مذاکره کرد و به حقوق حقهدخود رسید. اطلاق خلق ترک نیز به ملت آزربایجان که عموماً از طرف دوستان فدرالیست بخصوص آقای شاملی استفاده میشود نیز قطعا صحیح نیست و با این ذهنیت قطعا به جایی نخواهیم رسید.
اما مهمترین نکته در اظهار نظر اقای کهنمویی جملات زیر است :
"اگر بیلیاقتی و بیمسئولیتی شما را با لیاقت و دلسوزی همتایانتان در کردستان مقایسه کنیم، میفهمیم گره اصلی کار اتفاقا نه در متن نظام سیاسی که در مسابقه بزرگ بیشعوری شما است.""تکرار میکنم، تجربه کردستان به ما میگوید؛ گره کار در نظام سیاسی مستقر نیست، ایراد کار در پلشتی و بیمسوولیتی کسانی است که عنوان نمایندگان سیاسی آذربایجان را بدک میکشند، بیاینکه کوچکترین مسوولیتی احساس کنند. "
آقای کهنمویی ، به ضعم اینجانب شما به عمد اینجا آدرس غلط و اشتباه داده و تقلب کرده اید شما خواسته اید نظر مخاطب را از دشت به کوهستان سنگ لاخ ارجاع دهید. آقای کهنمویی با توجه به اطلاعات و سواد شما قطعا متاسفانه به عمد اینجا آدرس را عوض کرده اید . چه کسی است که نداند سیستم ایران یا به عبارت دیگر رژیم ایران در حدود صد سال گذشته بخصوص در زمان شاه و پس از انقلاب به صورت سیستماتیک سیاست بسیار پیچیده آسیمیلاسیون و الیناسیون ملی در ایران را پیش برده است و هدف نهایی آن هضم تمام فرهنگ ها و زبانها به نفع زبان فارسی و فرهنگ رسمی فارسی در ایران می باشد. همچنین رژیم سعی در امحای سایر مذاهب اسلامی به نفع تشیع دارد زیرا تشیع محصول صد ها سال تلاش نهضت شعوبیه و ایجاد ملت ، دولت فارسی ایرانی در جغرافیایی است که اکنون ایران نامیده می شود. به عبارت دیگر هیچ نماینده یا کارگزار دولتی اعم از انتصابی و انتخابی نخواهد توانست سیستم الیناسیون و آسیملاسیون را در ایران متوقف کند مگر آنکه سیستم فوق الشرح به کلی منسوخ شده و از دایره سیاست رسمی نظام در ایران حارج شود. فحش کاری نمایندگان آزربایجان این انگیزههای کم و ضعیف آنان را هم مضمحل خواهد کرد و کنکی به احقاق حقوق ملت های غیرفارس بخصوص ترک ها نخواهد کرد.
نکته مهم این است که در شرایط فعلی این است که به پرسش کلیدی " چرا رژیم برخلاف مجاهدت ها و تلاش های خرد و کلان ترک ها بخصوص آزربایجانی ها در ایران حقوق اندکی از کردها را با جواب مثبت پاسخ می دهد و به خواست ترک ها توجهی نشان نمی دهد ؟! " جواب بایسته را بیابیم . بهتر بود شما به عنوان یک روزنامه نگار دنبال این پرسش می رفتید به جای آنکه با دادن آدرس های اشتباه و جعلی به غامض تر شدن موضوع کمک کنید ! در این مورد یعنی سوال اساسی "چرا کردها به حقوق معوقه در قانون اساسی دست می یابند ولی ترک ها از این چرخه دور نکه داشته می شوند؟! " در قسمتی دیگر با همین عنوان در جواب آقای یونس شاملی به زودی جواب خواهم داد.