۱۳۹۲ شهریور ۳۱, یکشنبه

خانا (پيرانشهر)، ريشه شناسي و وجه تسميه آن - مهران بهاری

خانا (خانه، پيرانشهر)، نام شهر و شهرستاني واقع در جنوب استان آزربايجان غربي است. اين شهرستان از شمال به شهرستان اشنويه (نک. اوشنو)، از مشرق به شهرستانهاي سولدوز (نقده. نک. سولدوز) و ساوجبلاغ (نک. مهاباد)، از جنوب به شهرستان سردشت (نک. سردشت) و از مغرب به مرز عراق محدود است.
نام بخش خانا (خانه) در سال ١٣٤٧ و در راستاي زدودن نامهاي تاريخي ترکي اماکن جغرافيائي در ايران و آزربايجان از سوي رژیم پهلوی به بهانه سکونت ايل کرد پيران در حوالي آن، به نام غيرتاريخي و فارسي پيرانشهر تغيير يافته است (ايلهاي کرد منگور، مامش و پيران که مجموعا بلباس خوانده مي‌شوند و صوفيانلو در اين شهرستان آزربايجاني ساکن بوده اند). اين بخش در سال ١٣٤٨ تبديل به شهرستان شده است. 
شهر خانا در آغاز قرن بيستم شهري ترک نشين بوده و بنا به برخي از منابع تا پنجاه سال پيش بيش از هشتاد درصد جمعيت آنرا ترکان تشکيل مي داده اند. اما در اثر تضييقات بلا انقطاع گروههاي مسلح کرد در سراسر سده پيشين، خيل عظيم ترکهاي بومي خانا که امنيتشان توسط دستجات مسلح کرد سلب و اموالشان غارت شده و جانشان نيز در معرض خطر بوده است، بتدريج شهر موطن خود را رها کرده و مجبور به مهاجرت به ديگر نقاط آزربايجان شده اند. صدها خانواده ترک خانا نيز (مانند ترکان اوشنو=اشنويه و ساووجبولاق=مهاباد) بويژه پس از درگيريهاي به وقوع پيوسته در اين منطقه در حين انقلاب اسلامي و سالهاي پس از استقرار آن، از وطن خود اخراج شده اند. اما در حاليکه پس از درگيريهاي ترک-کرد در شهر سولدوز، کردان فراري اين شهر بعدها از امکان بازگشت به آن برخوردار شده و مردم سولدوز نيز آنها را دوباره پذيرفته اند، صدها خانواده ترک اخراج شده و فراري از شهرهاي ساووجبلاق (مهاباد)، اوشنو (اشنويه) و خانا (پيرانشهر)، هرگز اجازه و امکان بازگشت دوباره به موطن و شهر و ديار خود را نيافته اند. در نتيجه اين فعل و انفعالات يکجانبه، در دهه هاي اخير ترکيب جمعيتي خانا (مانند ديگر شهرهاي آزربايجاني ترک نشين بيجار، سنقر، ….) تغيير بزرگ و محسوسي نموده و شمار اکراد ساکن آن شهر به طور نجومي افزوني يافته است. بک 
خانا در ميان راههاي ساووجبلاغ (نک. مهاباد) ـ اشنويه، اشنويه -سردشت و سولدوز (نقده) -سردشت واقع است. اين شهر که از طريق تمرچين در غرب به عراق مرتبط شده، پل ارتباطي آزربايجان با عراق و سوريه است. خانا بدليل موقعيت مرزي و سوق الجيشي خود و قرار گرفتن در مسير جاده ترانزيت جمهوري اسلامي ایران با کشور عراق و ديگر کشورهاي حوزه درياي مديترانه، در حال حاضر يکي از بزرگ‌ترين مراکز تجارت خارجي ايران است. از طريق گمرک زميني تمرچين سالانه صدها هزار تن کالاي تجاري و بازرگاني کشورهاي عربي و آسياي ميانه به نقاط مختلف جهان ترانزيت مي‌شود. 
خانا با داشتن ۶۰۰ ميليمتر بارندگي در سال از زيباترين و سرسبزترين شهرهاي کشور بشمار مي‌رود. بيش از ۸۰ درصد معادن سنگهاي گرانيت آزربايجان غربي در شهرستان خانا واقع شده‌اند و در شهرهاي همجوار آن نيز شمار زيادي معادن سنگهاي تزييني وجود دارد. شهر خانا با داشتن ۶۵ معدن گرانيت و توليد سالانه ۳۰۰ هزار تن گرانيت و ديگر سنگهاي تزئيني رنگي باکيفيت، يکي از قطب‌هاي مهم در توليد سنگ گرانيت کشور به شمار مي‌رود. پيست اتومبيلراني آن که تاکنون ميزبان ۳ مسابقه بين المللي بوده، با ۱۵ هزار متر مربع وسعت بزرگ‌ترين پيست اتومبيلراني کارتينگ در خاورميانه است و براي انجام مسابقات و تمرينات اتومبيلراني طراحي و مطابق با استانداردهاي جهاني ساخته شده است. 

ريشه شناسي: 

نام شهر خانا (قانا، کانا) کلمه اي ترکي-آلتائي است. در ريشه شناسي آن چند نظريه مطرح شده است: 
١-”خانا” در زبان ترکي معاصر آزربايجان به معني تل خاک در تاکستانها، هر يک از کرتهاي بزرگ در تاکستان که به صورت تلي از خاک بوده و شاخه هاي تاک به رديف روي آنها کاشته مي شوند، رديف تل خاک و کرت و ….. است. از همين ريشه است کلمه “قاناليق” در زبان ترکي به معني تاکستان. در ترانه مردمي ترکي “ائوله ري وار، آي آمان خانا خانا”، کلمه خانا به معني رديف بکار برده شده است (خانه هايي دارد، رديف رديف). “قانا” در زبان مغولي، به معني ديوار شبکه اي شکل گئرها است. قاناها از به هم متصل شدن قطعات حصاري شبکه اي ايجاد مي شوند. هر قطعه حصاري از ميله هاي چوبي که در نقاط تقاطع با شبکه هاي چرمي به هم بافته شده اند تشکيل مي گردد. (گئر Ger، که ريشه کلمه خره گه ترکي نيز مي باشد، به معني چادر نمدي موغولي و معادل يورت ترکي است. مغولهاي کوچرو سراسر سال را در گئر مي گذرانند و آنرا بر انواع ديگر مسکن ترجيح مي دهند. گئر در قطب شمال گرم و در تابستانها خنک است، پس از جمع شدن مي تواند در پشت يک حيوان حمل شود و دوباره در عرض نيم ساعت برپا شود. خرگهXərgə -خره¬گهXәrәgә کلمه اي ترکي به معني چهارچوب شبکه اي شکل پوشش چادرها، و خانه و چادرهائي که از اين چهارچوبها ساخته مي شوند است. اين کلمه ترکي به صورت خرگاه به زبان فارسي وارد شده است).بای بک 
٢-در زبان ترکي پسوند-کلمه اي ترکي (اورال آلتائي) به شکل قانqan که دلالت بر جاي و مکان دارد موجود است. اين پسوند-کلمه و مشتقات آن (کانkan ، گانgan ، جانcan ، وانvan ، غانğan ، انan ، …) به حد وفور در ترکيب نامهاي اماکن جغرافيائي سراسر آزربايجان و ايران و مناطقي که روزگاري تحت حاکميت ترکان بوده بکار رفته است. يکي از فرمهاي اين پسوند، به شکل قاناqana و -خانا است. هرچند نام شهر “خانا” از اين پسوند مشتق نشده است، اما بسياري از ديگر اماکن جغرافيائي آزربايجان و مناطق پيراموني آن، داراي پسوند –خاناي مذکور در نام مرکب خود مي باشند. 
٣-در زبان سومري که از سوي برخي از صاحبنظران زباني پروتوتورک شمرده مي شود، کلمه اي با فرمهاي قانا Qana، قانQan و کانKan به معني محل، موضع، مکان، جا؛ جايگاه، چهارچوب، تکيه گاه، گنجه؛ ناحيه، قلمرو، عرصه، منطقه؛ بسته، دسته، قوطي و …. وجود دارد. در اين زبان همچنين کلمه ديگري به شکل قانا Qâna، قانQân و به معني بخشي از مزرعه، قسمتي از خاک، کشتزار، سطح مسطح، واحد سطح، …. موجود است. 
٤-در زبانهاي سامي به ريشه اي مشابه قانا برخورد مي شود. از آن جمله است کلمه “کانو” در زبان آکادي، “کانا” در زبان عبري و “کانيا” در زبان آرامي به معناي “ني”. کلمه “قنات” و مشتقات آن در زبان عربي (مانند مقني) نيز گرفته شده از همين کلمه سامي است. (معادل قنات عربي در زبان ترکي آستارخAstarx =آستAst +آرخArx و در فارسي کاريز است). برخي، واژه کانا و کانال-کاناليس لاتيني را نيز مشتق از همين کلمه سامي دانسته اند. هرچند به نظر نمي رسد که نام شهر خانا در ارتباط با اين ريشه سامي بوده باشد، اما بين کارکرد قنات و معاني خاناي ترکي-آلتائي (تل خاک، پشته و ديوار) ارتباطي جالب توجه موجود است: “از مهمترين مشکلات در هنگام حفر قنات، مواجه شدن با زمين هاي ريزشي و ماسه اي و سست است که مبارزه با ان از جمله با کول بست کردن ديواره ها مي باشد. برخورد به ديواره هائي از سنگ هاي بزرگ در هنگام حفر قنات نيز از ديگر مشکلات است. قنات پس از حفاري، همواره نياز به مراقبت، و لايروبي و تعمير دارد، ريزش ديواره ها و سقف ديواره ها و دهليز، جلوي جريان طبيعي آب را مي گيرد و با انباشته شدن اين مواد در دهليز، ديواره ي چاه ها خيس خورده و ريزش را تشديد مي کند. در مواردي که ريزش زياد باشد مجرا بسته شده و آب از چاه ها بالا مي آيد و اين امر سبب ريزش چندين پشته مي گردد که در چنين شرايطي خسارت فوق العاده اي به قنات وارد مي آيد”. 
٥-برخي منابع نام شهر “خانا” را بر گرفته شده از کلمه “خانXan ” ترکي به معني ارباب دانسته اند. در واقع نيز يکي از قديميترين فرمهاي کلمه “خان” در ترکي باستان، “قانا-خانا” است. چنانچه خانا-قانا در ميان ترکان بولقار، در القابي چون “خانا سو بيگي”، “خانا بويلا قولوب” (نک. بيله سوار)، … به معني عاليرتبه ترين خانها است. 
٦-عده اي مکاني در آزربايجان ذکر شده در متون تاريخي به شکل “خان خاصبک” را مطابق با خاناي امروزي دانسته اند. ظاهرا نام اين مکان برگرفته شده از اسم اميري ترک بنام “خان خاصبک” است: “مکاني که ياقوت حموي (ج ١، ص ٦٢٦) در قرن هفتم آن را شهري از آزربايجان به نام «خان خاصبک» در کنار بَسْوَي ضبط کرده، مي تواند اشاره به خانه (پيرانشهر امروزي) باشد”. در اين نام، “خان” همان کلمه ترکي ذکر شده در بند ٥ و “خاصبک” به معني شخص نيک و درستکار است. در تاريخ ترک و آزربايجان شخصيتهاي چندي با نام خاصبک وجود داشته اند. يکي از اينها، نصرت الدين ارسلان آبه (آبا) خاصبک پسر آق سنقر (١١٧٤-١١٣٥)، از سرشناسان سلاله ترکي-آزربايجاني احمد يليان (آغ سونقوريان) و از مشهورترين چهرههاي اين خاندان است که بيش از چهل سال فرمانروايي کرده است. ديگري امير اسفهسالار فخرالدين اينانج بلکا (بيلگه) خاصبک است که انوري قصيده اي در مدح وي سروده است:بای بک 
شير چرخ از بيم شير رايتت افغان‌کنان
کالامان اي فخر دين اينانج بلکا خاصبک 

وجه تسميه

نام شهر خاناي آزربايجان، کلمه اي با منشا ترکي-آلتائي است. سبب اين نامگذاري، بافت معماري شهر مرکب از ساختمانهاي گلي و خشتي، رديفکاريهاي منظم خانه هاي گلي و يا بوته هاي چاي در تپه ماهورهاي آن و وجود ديواره اي کوهستاني در غرب آن است: 
-خانا داراي دو بافت معماري قديم و جديد است. بافت قديمي شهر که در دامنة کوه جاي دارد، داراي ساختمانهايي از گل و خشت است.
-اين شهر در ناحيه کوهپايه‌اي‌ قرار دارد که تپه‌ماهورهاي آن را بوته‌هاي هميشه سبز چاي در رديف ‌کاري‌هاي منظم هندسي پوشانده‌ است.
-ميزان‌ بارندگي‌ در شهرستان خانا، از غرب‌ به‌ شرق‌ کاهش‌ مي‌يابد. دليل‌ اين‌ امر، وجود ديواره‌ کوهستاني‌ ناحيه‌ است‌ که‌ از نفوذ جريان‌هايي‌ که‌ از غرب‌ به‌ فلات‌ وارد مي‌شود جلوگيري‌ مي‌کند. 

ريشه شناسيهاي نادرست 

١-عده اي نام شهر خانا را محرف کلمه فارسي “خانه” (فرم قديمي آن خانک)، گروهي ديگر نيز آنرا به دليل نزديکي به مرز بر گرفته شده از کلمه “خان” فارسي به معناي کاروانسرا دانسته اند. اما کوچکترين قرينه و سند تاريخي براي صحت اين ادعاهاي جديد وجود ندارد. علاوه بر آن، در تاريخ آزربايجان هرگز سنت نامگذاري شهرهاي آزربايجاني به زباني بيگانه و خارجي از سوي ترکان ديده نشده است. نيز هيچگاه فارسان از اهالي بومي اين بخش از آزربايجان تاريخي نبوده و فارسي نيز هرگز زباني بومي و محلي در سرزمين آزربايجان نبوده است. بنابر اين استناد نامهاي اماکن جغرافيائي منطقه به زبان فارسي بلا موضوع است. 
٢-کلمه ترکي خانا با کلمه “خاني-کاني” کردي به معني چشمه نيز داراي پيوندي نيست. اساسا به اين دليل که اسکان کردان در خانا و تبديل آنها به اکثريت قومي، پديده اي جديد است. کلمه خاناي ترکي به معني تل خاک و ديواره، و پسوند-کلمه ترکي خانا-قانا در نامهاي جغرافيائي به معني مکان و محل بوده و ارتباطي با زبان کرديم فارسي و يا هر زبان ايراني ديگر ندارد.بای بک 
٣-نام جديد رسمي و دولتي خانا، پيرانشهر است که به زبان کردي آن را پيرانشار تلفظ مي‌کنند. برخي از افراد براي تراشيدن سابقه و تاريخ براي اين نام جديد فارسي، آنرا اخذ شده از نام “پيران پسر ويسه”، پهلوان مشهور توراني و سپه‌سالار و سرلشکر افراسياب (آلپ ار تونا) در شاهنامه دانسته اند. حال آنکه اولا نام فارسي پيرانشهر نامي جديد و جعلي است و ثانيا خود نام پيران در شاهنامه فردوسي نيز ايراني نيست. پيران شاهنامه، مانند نام بسياري از تورانيان اين اثر، فرم ايراني شده نام اصلي ترکي ديگري (بئره ن= جوانمرد؟) است: “پيران در شاهنامه فردوسي نام يکي از قهرمانان افراسياب پادشاه مشهور توران است. در جنگهائي که بر اثر قتل سياوش ميان ايران و توران بوقوع پيوست، عساکر توران بفرمان پيران دلاوريها کردند. او با بزرگان طريق ادب و احترام مي سپرد، هر جا گرهي در کار آنان مي افتد بسرانگشت تدبير مي گشايد و هر گاه مشکلي رخ ميدهد از دل و جان در مقام چاره جوئي است. در هر مقامي که هست و در هر امري که پاي در ميان دارد، استوار و پابرجا و دور از دودلي است. داستان وي در عداد غم انگيزترين داستانهاي شاهنامه فردوسي است. با اينکه پيران از تورانيان است، شخصيتي تماماً منفي نيست و در طول شاهنامه کارهاي نيک زيادي از وي سر مي‌زند”. 
اما علي رغم اين خصال نيک، در ادبيات نفرت فردوسي، از پيران نيز با صفاتي چون ترک بدگوهر، ترک بدبخت، ديوزاد و شوم ياد شده است: 
که اي ترک بدگوهر ديوزاد
که چون تو سپهبد بگيتي مباد
تويي ترک بدبخت، پيران شوم
که نه تاج بادت، نه تخت و نه بوم 

نامهاي جغرافيائي مشابه 

١-بسياري از اسامي جغرافيائي در آزربايجان و ديگر مناطق ترک نشين پيراموني که به شکل خاناXana ، خانهXanә ، خنهXәnә ، خوناXona ، خونه Xonә، خونجXonәc ، …. مي باشند، نامهائي بسيار قديمي مشتق شده از ريشه ترکي-آلتائي خانا-قانا و کلمه سومري قانا و يا داراي ارتباط با آنها مي باشند: 
-خونج: خوناجXonac –خاناجXanac (کاغذکنان) يکي از شهرهاي قديمي آذربايجان ‌است. “خونا”، “خونج” و “خونه” نامهايي هستند که تا اوايل قرن هفتم به اين شهر اطلاق مي شده است. در خراسان-افشار يورد روستائي بنام خونج و در جنوب ايران-قاشقاي يورد نيز شهرستاني به همين نام وجود دارد. شهر خاناج-خوناج آزربايجان در ساخت کاغذ شهرت داشته و يکي از مراکز بزرگ کاغذسازي بوده‌ که نيازهاي کاغذي اين کشور در رَبع رشيدي و تبريز را تأمين مي‌کرده است. ياقوت در اوايل قرن هفتم هجري در خصوص اين آبادي ميگويد که نام امروزي آن کاغذکنان يعني مسکن کاغذ سازان است. اما به نظر مي رسد بر خلاف تثبيت ياقوت، کلمه “کنان” در اين نام فارسي نبوده و به معني کننده ها نيست، بلکه “کنان” و يا “قونان-خونان” در ارتباط با نام قبلي شهر يعني خونا-خانا است. جالب توجه است که نخستين مرکز کاغذسازي در جهان يعني “خانباليق” (شهر پادشاه، پکن امروزي) نيز، مانند خوناج-خاناج، داراي عنصر “خان” در نام خويش است.بای بک 
پسوند اسم ساز –اج، -ه ج: فرم اصلي نام خونج، خاناج (خانا+ج) بوده است. –ج، -اج از پسوندهاي اسم ساز از اسم در زبان ترکي است (نک. کرج، نک. آوج، نک. ديزج). اين پسوند براي تشديد و تاکيد يک صفت و خصلت، ايجاد تشابه و … بکار مي رود. مانند کلمات قاراج (سياهگونه)، آتاج، آناج، توپاج، بوزاج، اورتاج، بگه ج، اؤگوج، ايقاج، ياليناج، يالانقاج، قولاج، باقراج، کوپه ج (کوپ کوچک)، قيراج، يئله ج (جاي بادگير، نقاط هميشه بادگير کوهها)، آلناج (جبهه مقابل، رو)، گونه ج (آفتاب خور)، ديزه ج، دوزه ج (رديف)، آرقاج (نخ افقي پشت دستگاه فرشبافي)، ياماج، گده له ج، و… عده اي اين پسوند را فرم متحول شده پسوند –قاج دانسته اند. برخي نام خونج را مشتق از کلمه “خون” ترکي باستان به معني مردم و انسان دانسته اند (نک. به دوزهونDuzhun -آدم نمکي در مبحث زنجان-زنگان). 
٢-محتملا برخي از پسوندهاي “–قان”، “-گان”، “-جان”، “-وان” و … در نامهاي جغرافيائي آزربايجان و نواحي مجاور آن، کوتاه شده پسوند قانا-خاناي ترکي که دلالت بر جاي و مکان دارد است. 
٣-نامهاي جغرافيائي مرکبي که بخش اول آنها را کلمه “خانا” تشکيل مي دهد به احتمال قريب به يقين نامهائي ترکي اند. مانند “خانقين” و نيز: 
-خانادام Xanadam :نام روستايي در شرق سلماس. مرکب از دو کلمه خانا و دام. دام در زبان ترکي به معني خانه مي باشد. خانادام يعني روستائي مرکب از خانه هاي رديف شده و يا خاکي، … 
-قاناجانا- گاتاجابا؟: نام يکي از جزائر درياچه اورميه. شايد کلمه اي ترکيبي از قانا+جانا (ويا قانا+جابا. کلمه جابا-جاوا در ترکي به معني محل خالي بين سنگها و صخره هاست). 
-خنه يه Xənəyə:نام روستايي در جنوب غربي سلماس. در بيشتر مناطق آزربايجان به نامهائي مشابه اين نام برخورد مي شود که همه آنها در منابع رسمي و دولتي يکدست به شکل “خانقاه” ثبت و ذکر مي شوند. قويا محتمل است که بخشي از اين نامها مرتبط با خاناي ترکي-آلتائي بوده باشند. 
-طبق منابع عثماني “خاناچالا” نام طائفه اي ترک در آزربايجان، گرجستان و ارمنستان امروزي بوده است.بای بک 
٤-در برخي از نامهاي جغرافيائي جديد اماکن که کلمه “خانا” بخش دوم اسم را تشکيل مي دهند، ريشه اين کلمه بسته به مورد مي تواند ترکي و يا فارسي (خانه) بوده باشد: 
-آفتاخاناAftaxana نام روستايي در سلماس. عده اي اين نام را مرکب از دو کلمه آفتا+ خانا و آفتا را محرف آختا دانسته اند، مانند تبديل حرف “ف” به “خ” در آغشين/آخشين به افشين. آختا در زبان ترکي به معني اسب مي باشد. 
-شارابخانا (شرفخانه)، ساللاق خانا (محله اي در شهر تبريز)، …. 

نتيجه: 

“خانا” نام شهري در محدوده آزربايجان تاريخي است که در سده ها و بويژه دهه هاي اخير، از سکنه ترک خود خالي گشته و به شهري کردنشين تبديل شده است. نام اين شهر آزربايجاني، کلمه اي ترکي بوده و به معني رديف، تل خاک و ديواره است. فرمهاي گوناگون اين کلمه در نام بسياري از مراکز جمعيتي در آزربايجان و ديگر مناطق ترک نشين ايران و نواحي پيراموني آنها مانند خونا، خونج، …. نيز مشاهده مي شود. نام ترکي “خانا”، از سوي رژیم پهلوی و در راستاي ترکي زدائي از چهره و تاريخ آزربايجان، با نام فارسي “پيرانشهر” عوض شده است.