۱۳۹۲ مهر ۲۴, چهارشنبه

«پاسارگاد» ساخته یهودیان یا ایرانیان؟

بررسی نشانه‌های باستان شناسانه ایران در 2500 سال پیش هیچ گاه توسط منابع مستقل مورد بررسی دقیق قرار نگرفته و به ادعاهای محققین بیگانه که احتمالاً از اتفاق همگی یهودی هستند، اعتماد شده است. با این همه ورود مستقل با مباحثی که توسط این عده بیان شده و بررسی موردی مسایل طرح شده تناقض‌های شگفت آوری را با حقایق تاریخی و بدتر از آن جعلیات فراوانی را آشکار می‌سازد که مایه شرمساری مراکز دانشگاه غرب است. دامنه این جعلیات بی‌حد و مرز بوده و غیرقابل تصور است تا حدی که شاهدیم دانشمندان پرادعای غرب از دانشگاه‌هایی که مرتب بر طبل بی‌طرفی علم و کار علمی آزاد کوبیده و هر مخالفتی با اندیشه‌هایشان را با صفاتی مانند ضدعلمی، ایدئولوژی‌گرایی، جزم اندیشی و... محکوم و طرد می‌کنند.

در مورد تاریخ ایران باستان ما شاهد جعلیات گسترده‌ای هستیم که همین مدعیان کار علمی انجام داده‌اند و آنها را وسیله‌ای برای اختلاف افکنی بین مردم مسلمان ایران با سایر مسلمانان جهان قرار داده‌اند. بررسی این تاریخ سازی جاعلانه در مجموعه «پاسارگاد» هر انسان منصف و پیراسته از تعصب کور را قانع می‌سازد که یک کانون توطئه‌گر بین المللی چگونه به کار پلید جعل آثار تاریخی برای منحرف کردن اذهان مردم مسلمان ایران، پرداخته است.
بررسی شخصیت تاریخی «کوروش» به عنوان پادشاه هخامنشی و کسی که بابل را فتح کرد، یهودیان را آزاد نمود و سلسله موسوم به هخامنشی را بنیان گذارد، با توجه به آرایه‌های مادی تاریخی قابل اثبات و پرهیز از خیالبافی، ما را با یکی از حقایق هولناک در زمینه خیانت فرهنگی و دروغ پردازی آشنا می‌کند. این جنایت فرهنگی به وسیله یک مورخ غربی یهودی به نام «دیوید آستروناخ» انجام شده است. آستروناخ در فاصله سال‌های 1340 تا 1343 در مجموعه پاسارگاد کاخ‌هایی ساخت و آنها را به کوروش هخامنشی در 2500 سال پیش نسبت داد تا به این شخصیت مورد علاقه یهودیان هویت تاریخی مادی و قابل اثبات بخشد. برای اثبات این جعل به تصاویر و توضیحات مرتبط با آن، توجه فرمایید.

تصویر شماره 1:

۱۳۹۲ مهر ۲۰, شنبه

Ben Allah olmağa karar verdim

Kendi başima oturub doşunurdum ben peygember olsaydim dinimin temeli ne olurdu 
incindiğsen , incitme 
ağladisan ,ağlatma
Kirildisan , Kirma

ama bakdim bunlari bir çok resul ve ebdal da soylemiş . Bu özden Allah olmağa karar verdim 

Allah olursam bir gün eger , Mutluluğu ve İnsanliği bulaşici yaparim elbet.Zira İnsanlar ne kadar zulum pencesine doşerlerse ,bir o kadar insanlikdan ozak duşurler.Sonra elleri yetişdikce diger insanlari kirib , incitmeye kalkarlar.Bu özden Insanliği bulaşici yapacam ki , kirdiklari ve incindikleri insanlarin , insanliği onlarada bulaşsin !!! Belki boylelikle kotulukler bu dunyadan azalsinlar , yuksa insanlik getdikce azalib, mahv olacakdir

۱۳۹۲ مهر ۱۲, جمعه

فعالان آزربایجان نسبتی با تجزیه طلبی ندارند - در جواب یک مقاله از علی افشاری

آقای علی افشاری طی یک مقاله با عنوان "در ستایش پایمردی سعید نعیمی " پس از شمه ای از فعالیت ها و معرفی سعید نعیمی و شرحی از ماجرا ، چگونگی و سابقه دستگیری وی درست در وسط دعوا طرف تیز چاقو را متوجه حرکت ملی آزربایجان و فعالان مدنی - ملی کردند. و باز طبق عادت مالوف که از کلیه دوستان و دشمنان دیده ایم نه منصفانه و نه صحیح به طرح دعوی پرداخته اند . بالشخصه آقای افشاری را در طیف دشمن ، فاشیست و پان ایرانیست طبقه بندی نمی کنم . ایشان همانگونه که از نامشان پیداست گمان می کنم ریشه صد در صد فارس ندارند . بنابراین فرض می کنم که

۱۳۹۲ مهر ۹, سه‌شنبه

پهلویان و ذبح قاجار به پای هخامنشیان - رضا مرادی غیاث آبادی

خصلت سلسله‌های پادشاهی و شبه‌پادشاهی در این است که می‌کوشند سلسله مغلوب را به انواع ترفندها و تبلیغات، بدنام و ویرانگر و بی‌کفایت جلوه دهند و خود را خوشنام و آبادگر و باکفایت. از سوی دیگر، چنانچه سلسله غالب فاقد مشروعیت قانونی یا پذیرش عمومی بوده باشد، می‌کوشد تا با ترفندها و تبلیغات موازی دیگری خود را به یک سلسله دور بچسباند و برای خود هویتی کاذب بسازد.

بی‌انصافی در قبال قاجاریان - رضا مرادی غیاث آبادی

سقوط سلسله قاجاری و مغلوب شدن آنان موجب شد تا در زمان سلسله غالب پهلوی دست به تخطئه و بدنامی آنان بزنند و عصر قاجاری را با القائات گسترده، دوره‌ای سراسر سیاه و ویرانگرانه قلمداد سازند. بدیهی است که هیچ تردیدی در برخی از رفتارها و تصمیمات و سیاست‌های ناپسند پادشاهان قاجار که عمدتاً ناشی از ناتوانی و ناآگاهی (و نه الزاماً سرسپردگی و خیانت) و نیز توطئه‌های درباری و دخالت‌های بیگانگان بوده است، وجود ندارد. اما این نباید موجب شود که برخی از ویژگی‌های ممتاز و شایسته آنان به دست فراموشی سپرده شود.