۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

نهم مهر ماه چه شد ؟ آنالیز وآسیب شناسی وقایع

بدنبال رای مجلس به مرگ دریاچه اورمیه ، همگان شاهد جو التهابی درآزربایجان بودیم . هر کس به چشم خود متوجه شد که تهران کمر به قتل آزربایجان بسته است . این واقعه حتی جرقه بیداری را در میان قشرهایی از ملت آزربایجان که در ارتباط تنگاتنگ و نزدیک با رژیم بودند را زد. اولین شنبه اعتراض روز پنجم مهر ماه اعلام شد و در این روز قیام اورمیه ثبت و ضبط شد. هم زمان تبریز نیز شاهد اعترض بر ضد خشکاندن دریاچه اورمیه بود اما با عمق و حجم کمتر . تظاهرات دوازدهم شهریور نیز با شدت بزرگ تر و درگیری های گسترده تر در
اورمیه اتفاق افتاد . این بار نیز تبریز کمتر از توان واقعی خود نشان داد. در هر دوی این روزها از اردبیل خبری نبود. زنجان نیز به درد اردبیل مبتلا بود. در روز های بعد اردبیل و زنجان هم به صحنه آمدند ولی با توان و حجم اندک . روز نوزدهم شهریور باز هم اورمیه و تبریز بایستی به خیابان ها می آمدند ، ولی دیدیم که حجم و عمق اقدامات اعتراضی بسیار کم بود. علت این روند چه بود ؟ چرا تبریز و شهر های دیگر نتوانستند قیامی به بزرگی خرداد 85و قیام شهریور نود اورمیه را تجربه کنند؟ به گمان من برای درک درست این رویداد باید مکانیسم ایجاد اعتراضات را با هم مرور کنیم :
ابتدا موقعیت ، یا خبر یا اقدامی تحریک آمیز به وقوع می پیوندد که باعث ایجاد خشم ، یاس و ناراحتی می شود که در این مورد خاص ، بی توجهی مجلس و سخنان برخی نمایندگان باعث ایجاد این جو هیجانی در مردم شد. سپس با طرح مشکل در سایت ها و تلوزیون ملی آزربایجان به این نتیجه رسیده شد که باید اقدامی انجام شود. با صدور اعلام فراخوان اعتراضی توسط فعالین اورمیه و تبریز روز موعد یعنی شنبه پنجم شهریور اعلام شد. در اقدام بعدی تشکل ها و فعالین آزربایجانی با ایجاد هسته های اولیه نسبت به چاپ و پخش اعلامیه ، سی دی و پوستر ها اقدام کردند. از یک طرف سایت ها و تلوزیون ملی به روشنگری پرداختند و از طرف دیگر فعالین به فعالیت خود ادامه دادند. باید قبول کنیم که مردم عادی در صورتیکه اعلامیه و سایر وسایل تبلیغاتی را در دستشان  بینند به آن واکنش نشان می دهند زیرا همگان امکان دسترسی به اینترنت و تلوزیون گوناذ را ندارند. سپس در روز و ساعت موعود مردم عادی که در خیابان ها جمع شده اند با جرقه جان فشانه فعالین ملی که به طور ناگهانی از پیاده روها به خیابان ها می ریزند و شعار می دهند تهییج شده ، ترس را به کناری انداخته ووارد میدان می شوند. از این لحظه به بعد مردم دیگر کارشان را بلدند و قیام شروع شده و شدت می گیرد. درستی این فرضیه در نوزدهم شهریور اثبات شد. زیرا بر خلاف تحلیل برخی دوستان که با تکیه بر معلومات غلط که نشان دهنده ضعف اطلاعاتی و تشکیلاتی شان بود بدون همراهی فعالین آزربایجانی فراخوان نوزدهم را دادند که به علت عدم پخش ماتریال های اعتراضی به تعداد لازم عملا شهر ها در سکوت نظاره گر شدند. در این روز مردم تقریبا در خیابان ها بودند ولی جرقه اعتراضی زده نشد. 
اما چرا اعتراضات در تبریز ، اردبیل و زنجان در اندازه مورد نظر و برابر با امکانات واقعی این شهر ها نبود؟ اعتقاد من این است که دستگیری فعالین تبریزی در روز دوم شهریور در مراسم افطاری قوم تپه تبریز و ضعف تشکیلاتی در اردبیل و زنجان علت این امر بود. در اردبیل چند روز قبل از موعد اعتراضی آقای عباس لسانی به همراه تنی چند دستگیر شد. این امر باعث شد تا سازمان دهی موثر در این شهر انجام نشود.این فرضیه با بررسی واقعه نهم مهر ماه به اثبات می رسد. در روز نهم مهر بدنبال اجماع بینظیر و اتفاق نظر بی سابقه تشکل ها و احزاب عمده آزربایجان و کار تبلیغاتی عالی سایت های ملی و تلویزیون گوناذ همه چیز برای خلق حماسه ای بزرگ مهیا بود. در آخرین روزها یعنی چهارشنبه نهم مهر واقعه غیر مترقبه تصادف مشکوک خانواده جعفرزاده در خوی به وقوع پیوست . دستگاه سرکوب گر رژیم با آمادگی قبلی و یا با تکیه بر تجربه و فرصت طلبی خود به خوبی از موقعیت بوجود آمده سوء استفاده کرد و با دستگیری صد نفر ار فعالین آزربایجانی به خوبی پروسه خنثی کردن فعالین ملی را کلید زد. در اقدام بعدی با پلمب مغازه های بازاریان اورمیه و احضار فعالین ملی در شهر های تبریز ، اورمیه و اردبیل و نیز ترساندن خانواده های آنها قدم بعدی را برداشت . فشار شدید به آقای لسانی و شروع به قتل این فعال برجسته قسمت دیگری از جنگ روانی دشمن بود که با تبعید وی به زندانی در تهران شدت گرفت. اکنون دستگاه سرکوب گر به خوبی دریافته بود که تنها جرقه احتمالی از دانشگاهها خواهد بود که با استقرار لباس شخصی ها در این مراکز و بدنبال آن با ایجاد فضای شدید پادگانی در شهرهای بزرگ آزربایجان قدم بعدی برداشته شد.
با این وجود مردم در ساعت و روز مقرر به خیابان ها آمدند . نیروهای سرکوب گر هم با تمام قوا حاضر بودند. تلوزیون ملی آزربایجان جنوبی و سایت های ملی نیز آماده بودند. تلوزیون ها و سایت های اپوزوسیون فارس هم با سکوت فعال خود دست در دست رژیم در سوی دیگر میدان حاضر بودند. تنها عنصری که غایب بود فعالین متشکل و هسته های شروع کننده بودند. در نتیجه علی رغم حضور مردم و جو ملتهب حرکتی انجام نشد.
حال این سوال را باید پاسخ گفت : چه باید بکنیم ؟ به نظر من اولین قسمت چه باید بکنیم را همین حالا من و شما داریم انجام می دهیم . یعنی بررسی ، آنالیز و شناسایی نقاط ضعف. دیگر اینکه باید راههای حفظ و استحکام و افزایش قدرت تشکل ها و احزاب را  مرور کنیم . فعالین مستقل باید به تشکل ها بپیوندند و با فکر و قدرت عملیاتی خود به فکر و قدرت عملیاتی آنان بیافزایند. اینکار باعث کاهش آسیب پذیری حرکت ملی خواهد شد. اقدام بعدی پیدا کردن آلترناتیو اعتراضی تا تجدید قوا و تشکل دوباره فعالین می باشد. بایستی بدون عجله و طرح شعارهای تند به ایجاد هسته های جدید عملیاتی پرداخت. نیروهای سرکوب گر با تکیه بر تجربه ، امکانات مادی زیاد و آموزش های علمی و دقیق بسیار سیستماتیک و ارگانیزه عمل کرده و از انسجام و وحدت فرماندهی  برخوردار هستند. ما نیز بدون ایجاد سیستم ، تشکل و کار عملیاتی حساب شده و علمی نخواهیم توانست پیروز شویم . این کار از عهده فعالین منفرد خارج می باشد. این کار( تاکید می کنم) تنها با تشکل ها و احزاب و در قدم بعدی با ایجاد وحدت رویه و فرماندهی شدنی است .این کاری است که با اعلام حمایت تشکیلات و احزاب عمده شروع شده است . ما ابزار و توان کافی برای این کار را داریم فقط عزم جزم و اجتناب از تک روی و اعمال تند و انحرافی خواهد توانست ما را به مقصدمان برساند.من ایمان دارم که این کار شدنی است ، زیرا گلجک بیزیم دیر. آینده از آن ماست.
اورمولو تایماز - دهم مهر نود





۱ نظر:

  1. من در اورمیه سرباز هستم و هر هفته پنجشنبه و جمعه به تبریز می روم.
    در این مدت در هر دو شهر در جریان تلاشهای فعالان بودم.
    در این مدت فعالان اورمیه تلاش بیشتری نسبت به فعالان تبریز داشتند و حجم پخش اعلامیه در اورمیه بیشتر بود. در تبریز بیشتر مردم در جریان نبودند بطوریکه وقتی سوار تاکسی می شدم و سر صحبت را باز می کردم در کمال تعجب می دیدم که مردم چندان در جریان خطرات خشک شدن اورمو گولو و زمان اعتراضات نیستند اما در اورمیه بیشتر مردم از جریانات خبر داشتند.
    با این وجود میزان پخش اعلامیه در هر دو شهر و بخصوص تبریز کم بود. مطمئناً اگر میلتچی ها بتوانند در حجم وسیعی اقدام به پخش اعلامیه کنند تعداد بسیار بیشتری از مردم به صحنه خواهند آمد.

    پاسخحذف

از اينكه نظرات خود را با رعايت ادب و احترام به ساير خوانندگان وبلاگ مي نويسيد متشكرم