۱۳۹۳ اسفند ۲۱, پنجشنبه

آیا شعوبیان شیعه جایشان را با شعوبیان باستان گرا عوض می کنند

فردای انقلاب ۵۷بسیاری در این دام فریب افتادند که سیاست ضد ملی آسیمیلاسیون رژیم پهلوی در ایران به پایان رسیده است . سالهای اضطرار ناشی از جنگ ۸ساله نیز به سبب نیاز به نیروی رزمنده ترک ها محاقی بر روی این سیاست پنهان رژیم جدید قرار داد ، سیاستی که به تدریج در سالهای ریاست جمهوری رفسنجانی پر رنگ تر شد. از شانزده وزیر دوران جنگ که از آزربایجان بودند اکنون تعداد وزرای ترک در دستگاه اجرایی به دو یا یک نفر محدود میشود . از خیل عظیم سرداران ارتش و سپاه که تورک بودند اکنون خبری نیست . یا بازنشسته شده اند یا کشته شده اند و یا از گردونه خارج شده اند. بازار و قشر خصوصی اقتصاد ایران که در کنترل تورک ها بود با ظهور شرکت های پیمانکاری و اقتصادی سپاه هر روز کوچکتر و کوچکتر می شود. شهرهای کرمان ، مشهد ، یزد ، شیراز و اصفهان قوی سبقط را از تبریز و اورمیه ربوده اند. زنجان و اردبیل و همدان حال و روز خوبی ندارند.

امثال حداد عادل صحنه فرهنگی کشور را غصب و فرهنگستان فارسی صدای غیر فارس ها را همچون نهادی سرکوب گر در نطفه خفه می کند. اکنون صدا و سیما نهادی است که عملا در حال تخریب زبان تورکی است .
اکنون هیچیک از قوای سه گانه ، شورای انقلاب فرهنگی و شورای امنیت ملی اعضای تورک در راس خود ندارند. مدیران تورک محدود به رده های میانی و پایینی شده اند.
از طرف دیگر موج باستان گرایی که از زمان خاتمی قوت گرفت در زمان احمدی نژاد به شدت و حدت ادامه یافت ؛ در زمان روحانی هم به شدت یککه تازی می کند. روحانی با تشکیل معاونت اقوام به طور رسمی وارد سرکوب خواست های ملی شد و آقای یونسی صریحا اعلام کرد ما فارس زبان داریم اما فارس نداریم . تورک ها (آذری ها) کرد بوده اند و سپس آذری شده اند. 
تشبثات اخیر دولت و افکار عمومی الیت فارس در نقش پوزیسیون و اپوزوسیون در حادثه مربوط به مجسمه فردوسی و تبدیل یک رویداد کوچک محلی به یک مسئله امنیت ملی نشان داد که شعوبیه شیعه کم کم جای خود را به شعوبیه باستان گرا می دهد. 
موضع تهاجمی ایران و رسالت امپریالیستی هیئت حاکمه شعوبی آن احساسات اولترانایونالیستی ایرانیان را به شدت تحریک کرده است به طوریکه قاسم سلیمانی را به فرماندهان ارتش های باستانی ایران شبیه می کنند.
این روزها اوج فحاشی کاربران ایرانی بر علیه همسایگان و اعراب و اتراک ایرانی را شاهد هستیم . جنگ عین العرب ( کوبانی ) و فرصت بدست آمده ناشی از درگیریهای احزاب کرد وابسته به پ ک ک در سوریه و داعش اوج حملات اولتراناسیونالیست های فارس به ترکیه و فعالین آزربایجانی به بهانه حمایت از کردهای به اصطلاح ایرانی تبار بود. 
اکنون واکنش ها به سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا شاهد دیگری برای نشان دادن وحدت اولتراناسیونالیست های ایرانی متعلق به پوزیسیون و اپوزوسیون تمامیت خواه و سرکوب گر ایرانی است . 
تمام شواهد و سیاست های تبلیغاتی و استراتژیک ایران نشان می دهد شعوبیه شیعه بتدریج در حال پوست اندازی و تبدیل شدن به شعوبیه باستان گرا مشابه آنچه دررژیم پهلوی دیده ایم است . امری که به ضعم من برای ملل غیرفارس خطرناک است اما حجاب را از چهره کریه پان ایرانیسم خجالتی کنار زده و باعث ریزش بیشتر نیرو بخصوص سپاهیان تورک از بدنه حاکمیت رژیم فارس ایران خواهد شد.