از ازل تاکنون همیشه اجتماعات بشری باهم در
رقابت و تنازع بوده اند. پیشرفت های علمی و تکنیکی قرون اخیر نیز مانع این رقابت
ها نبوده است . برعکس پیشرفت های علمی و تکنولوژیک صاحبان آن را ترغیب کرده تا با
پیدا کردن متحدینی در اقصا نقاط دنیا صیانت خود را برجهان ادامه دهند.
پس از انقلاب صنعتی بتدریج کشورهای اروپایی و
بعدها آمریکا به تدریج قدرت گرفته و صیانت خود بر شرق را توسعه دادند. رقابت و
تعارض دول بزرگ
شامل روسیه ، بریتانیا ، فرانسه ، ترکیه عثمانی و آلمان نهایتا منجر به جنگ اول جهانی شد. در تعاقب جنگ
عالم سوز دو تحول بزرگ در معیار جهانی اتفاق افتاد : اول انقلاب بلشویکی در روسیه
و تشکیل اتحاد جماهیر شوروی و دیگر از هم گسیختگی امپراتوری عثمانی و تشکیل چندین
دولت جدید در اروپا ، آفریقا و خاورمیانه .
اما ظهور آتاترک و جنگ بزرگ استقلال در آناطولی
اجازه نهایی شدن تمام آرزوهای متحدین بخصوص بریتانیا را نداد.و کشور جمهوری ترکیه
سکولارالهام بخش ملل تورک و حتی سایرکشورهای اسلامی منظقه شد. اقتدار و استقلال
ترکیه مانع ازتحقق آرزوها و آمال امپریالیست ها شد. همین دول طی جنگ سرد بین شوروی
و جهان غرب به شدت مهتاج ترکیه و ارتش بزرگ او بودند .
اما در غرب آزربایجان یعنی تنها امکان دست یابی
ترکیه به شرق و دول ترک از راه خاکی می باشد بازیها ی سیاسی به طریقی دیگر اجرا شد
و اکنون به طریقی دیگر در حال اجرا است .
در قرن نوزدهم و از سالها قبل دول مسیحی اروپایی
و آمریکایی با اعزام صدها مسیونری از بیست کشور مسیحی به اورمیه و تمام شهرهای
غربی آزربایجان جنوبی به نام تاسیس یتیم خانه ، بیمارستان و مدارس در منطقه ما
اقدام به نفوذ در قبایل آسوری ، ارمنی و کرد کرده و با تزریق ناسیونالیسم در این
جوامع به تدریج تخم نفاق و آرزوهای بزرگ را در میان رهبران این جوامع را کاشتند.
در آخرین سالهای جنگ اول و مقارن با پایان قرن نوزدهم با ورود پناهندگان آسوری به
آزربایجان و با همکاری ارامنه و آسوریان محلی یکی از بزرگ ترین کشتارها در منطقه
خاورمیانه صورت گرفت . پنج ماه و ده روز تاریک و خونین نهایتا با دخالت اردوی
اتحاد اسلام به کشتار مسلمانان تورک در آزربایجان پایان یافت. اما افسوس که چند ماه بعد با فجایع ، کشتار و تاراج های
سیمکوی شیکاک (سرکرده ایل شیکاک ) بازهم این تورک ها بودند که قربانی شدند.
بعد از انقلاب 57 بازهم به ضورت جسته وگریخته ، شهرها و روستاها ی
آزربایجان آماج حملات گروههای شرور کرد قرار گرفتند . بدتر آنکه هزاران خانواده
ترک از جلدیان ، پیرانشهر ، مهاباد ، سردشت و بانه اخراج شدند. کارمندان و معلمان
تورک نیز به همین سرنوشت مبتلا شدند.
چندی بعد با شروع جنگ ایران و عراق بتدریج
آزربایجان غربی مامن صدها هزار کرد عراقی شد . اما مصیبت به این ها محدود نشد . با
شروع کار دولت هاشمی پس از پایان جنگ ، سیاست های دولت شعوبی ایران ( دولت سایه
پان ایرانیست )هر روز بیشتر از دیروز تورک ستیزانه تر شد . دولت با همکاری جناح
آریایی شیعه ایرانی که به اصلاج طلبان مشهور شدند یکی از اولویت های خود را تغییر
بافت جمعیتی غرب آزربایجان به ضرر تورکها و به نفع کردها قرار داد.
در همین سالها با فروپاشی اتحاد شوروی ، پایان
جنگ سرد و تقلیل چشمگیر نقش ترکیه در نظم جهانی ، دول متفق جنگ اول و دوم تصمیم
گرفتند کار نیمه تمام جنگ اول در ارتباط با ترکیه و تورک ها را به اتمام برسانند و
به این ترتیب پروژه نظم نوین جهانی و خاورمیانه جدید کلید خورد. در این پروژه با
هدایت اسرائیل و با همکاری غرب( و نیز ایران ) طرح تجزیه ترکیه ، عراق و سوریه
بتدریج شکل گرفت . هدف ایجاد یک متحد قابل اطمینان به نام کردستان با هزینه نا
امنی ترکیه ، سوریه و عراق بود. این طرح بدون نابودی عراق و سوریه قابل دست یافتن
نبود . اکنون که دولتی به نام دولت فدرال کردی در شمال عراق ایجاد شده است ، هدف
بعدی تجزیه مناطق غرب آزربایجان برای
الحاق به این منبع جدید تزاحم و اغتشاش است . هدف بزرگ تر تجزیه مناطق کرد
نشین ترکیه و نهایتا ایجاد کردستان بزرگ است . به این منظور ابتدا تصاحب اراضی
ترکمن ها در سوریه و عراق حیاتی است زیرا این امکان را ایجاد می کند که کشور تازه
تاسیس کردی به دریای مدیترانه متصل شود تا از این طریق امکان صادرات نفت به دنیای
خارج و زمینه حیات کشور مستعجل امکان پذیر گردد.
اشغال غرب آزربایجان و اخراج ترک ها از اورمیه ،
سلماس ، ماکو ، خوی و میاندوآب نیز طرح بزرگ بعدی است که ضمن تامین خاک و آب یرای
دولت کردی ضمینه ارتباط خاکی جمهوری آزربایجان و ترکیه را برای همیشه پایان داده و
باعث انزوا و ضعف مادام العمر برای دولتین آزربایجان شمالی و ترکیه را فراهم می
کند .
تاریخجه ای کوتاه از
تشکیل کمیته دفاع از غرب آزربایجان
همانگونه که گفتیم بتدریج
پس از جنگ ایران و عراق و روی کار آمدن دولت رفسنجانی تغییراتی در سیاست دولت در
ارتباط با ترک ها و کردها بوجود آمد. اکنون دهها هزار کرد که از جنگ عراق و ایران
و جنگ بین ایران و تشکیلات مسلح کردها اواره شده و وارد شهرهای ازربایجان غربی شده
بودند و در حاشیه شهرها اسکان داده شده بودند و عمومآً فقیر بودند ، به سبب بیکاری
وارد تجارت قاچاق شدند . این قاچاق از مواد مخدر گرفته تا قاچاق مشروب ، لوازم
آرایشی ، پارچه ، سیگار و غیره را شامل می شد. چشم پوشی و حتی حمایت های آشکار و
پنهان دستگاههای دولتی از اینها باعث بوجود آمدن قشر ثروتمند جدیدی در میان کردها
شد که وسعت آن تاآن زمان سابقه نداشت . پولهای بادآورده و بی حساب و کتاب وارد
خرید باغ و املاک از یک سو و از طرف دیگر خانه و مغازه در شهرها بخصوص اورمیه ،
صایین قالا ، تیکاب و ماکو شد. در خوی و میاندوآب به نسبه مقاومت های مردمی در
مقابل این حرکت انجام شد که مهاجرت کردها را به این مناطق نسبت به جاهای دیگر
آهسته نمود.
موج بعدی مهاجرت ها
و مساعدت های عوامل حکومتی با روی کار آمدن خاتمی و اصلاح طلبان شکل دیگری گرفت .
خاتمی که با شعار "ایران برای همه ایرانیان " روی کار آمده بود بتدریج
بسیاری از موانع پیش روی مهاجران کرد آریایی را برداشت . استاندار وی یعنی آقای
غریبانی چنان افسارگسیخته به جایگزینی مسئولان کرد در دستگاههای دولتی ، بانک ها و
ادارات کلیدی مانند ثبت اسناد دست زد که به اعتراض گسترده مردم و شخص نماینده رهبر
و امام جمعه وقت غلامرضا حسنی انجامید که نهایتا به عزل وی از استانداری انجامید.
اما این یک روی سکه بود و بتدریج مردم متوجه شدند نسل جدیدی از اکراد در همه جا
بخصوص بازار (صنف زرگرها و بزازها )گلوگاه اقتصادی شهر را در دست گرفته اند. بانک
ها از کارمندان کرد اشباع شده و در همه جا بروکرات های کرد با منش قبیله ای در حال
تسخیر ادارات می باشند.
همه این موارد و
تزاحمات و درگیری هایی که در روستاها از طرف اکراد ایجاد شد منسوبین حرکت ملی
آزربایجان را نگران کرده باعث شد تا فکری به حال این موضوع بکنند. نهایتا در سال
2006 فعالانی از اورمیه ، خوی و سولدوز فکر تشکیل کمیته دفاع از غرب آزربایجان را
مطرح کرده و کمیته مذکور را تاسیس کردند. نشریه توپراق محصول این تشبثات بود که با
استقبال بسیار گسترده اهالی مواجه شد. کمیته مزبور به تدریج کار خود را توسعه داده
و مورد وثوق قاطبه حرکت ملی آزربایجان قرار گرفت . اما بتدریج با موفقیت های
چشمگیر کمیته ، حساسیت های بسیار بر علیه آن بوجود آمد. نگرانیهای ارگان های دولتی
و امنیتی چنان عرصه را بر کمیته تنگ کرد که نهایتا تقریبا پس از شش سال فعالیت
جشمگیر در پی تهدیدات جدی امنیتی و برخی اختلافات پیش آمده نهایتا کمیته فعالیت
های خود را متوقف کرد و بار دیگر مبارزه با تهدیدات ارضی تروریسم کرد و هم پیمانان
آنان بدون متولی باقی ماند.
ضرورت احیاء دوباره
کمیته دفاع از غرب آزربایجان
با ظهور داعش و تحولات سریع و گسترده در سوریه و
عراق ، اخراج ترکمن ها و اعراب از اراضی تاریخی خود کانتون های کوردی در سوریه بوجود آمد. که تهدید بسیار جدی برعلیه
ترکیه و تمامیت ارضی سوریه بوجود آمد . پ ک ک و شاخه سوری آن قصد داشتند اقلیم کرد
در عراق را به این وسیله به دریای مدیترانه وصل کنند . گذرگاهی که ایران هم به آن
برای رسیدن به لبنان از طریق خاکی نیاز داشت . همه اینها با کمک ایالات متحده تحت
رهبری اوباما در حال انجام بود که با دخالت نظامی ترکیه تا حدود زیادی متوقف شد
اما خطر همچنان باقی ماند.
در
ترکیه نیز تحولات بسیاری در جهت قدرت یابی پ ک ک و نفوذ آن در عراق و سوریه بوجود
آمد. صلاح های سنگین در اختیار تروریست ها قرار گرفت .
نهایتا
رفراندوم کوردی در اقلیم شمال عراق به یک باره معادلات نظامی و سیاسی را به کلی
برهم زد و اکنون خاورمیانه پیش از همه به کانون بحران تبدیل شد . بحرانی که به طور
مستقیم حیات ملت ترک آزربایجان در آزربایجان جنوبی و سرحدات غربی آن را با خطرهای
عدیده امنیتی و سیاسی مواجه ساخته است .
همه موارد فوق الذکر طرح خاورمیانه جدید و ضمینه
عملیاتی شدن عهدنامه شکست خورده "سور" و پایان جنگ اول جهانی در
خاورمیانه را مهیا ساخته است ، آرزویی که با تشکیل دولت کردی قتبل حص.ل خ.اهد بود
. طرحی که متولیان خودش را دارد با لشگری از انواع و اقسام تلوزیون ها ، رادیوها و
جانبازان فضای مجازی که در حال ساخت ایدیولوژی ، تاریخ ، زبان و دولت کردی می
باشند. این روزها از فرانسه و آلمان تا روسیه ، از روسیه تا دریای آدریاتیک و از
سوئد تا آمریکا و همه رسانه های فارسی زبان همه یک نسق در حال افسانه سازی برای
کردها و تهییج آنان برای اخراج و کشتار صاحبان اصلی اراضی غرب آزربایجان و شمال
عراق و سوریه هستند.
با وجودهمه این تفاصیل ، ملت تورک آزربایجان بدون داشتن دولت (از خود )
در معرض سرکوب و فشار دولت شعوبی ایران است . سیاست صد ساله ترک ستیزی در ایران باعث
شده است که عملا اکنون ما از هر نوع تحزب و تشکیلات غیرمرکز گرا محروم باشیم . در
نتیجه در غیاب دولت مرکزی یا تضعیف آن عملا امکان دفاع در مقابل نیروهای مسلح و
متخاصم و اشرار تجزیه طلب کرد را نخواهیم داشت . عملا مسئولین محلی تنها به فکر
جیب و امنیت خود می باشند. بنابراین در زمان موعود ملت ترک آزربایجان در بدترین
شرایط امنیتی قرار خواهد گرفت.
عقل سلیم حکم می کند ملت آزربایجان خود را برای
بدترین روزها آماده کند . روزهای بدی که هم طراز با روزهای بد مردم در عراق و
سوریه امروز است . اگر ما میخواهیم اراضی تاریخی خود ، خانه ها ، بازار ، روستا ها
و مزارع خود را داشته باشیم . جان و ناموسمان به تاراج دشمنان قسم خورده که هر روز
به طریقی ادعای شهرهایمان را دارند نرود ، بایستی به دنبال احیای "کمیته دفاع
از غرب آزربایجان " باشیم .
وظایف عمده این کمیته (که بایستی نقطه تلاقی و
تجمیع تمام احزاب و تشکل های آزربایجانی باشد ) در درجه اول ایجاد روحیه وطن پرستی
و فداکاری به منظور ایجاد ضمینه دفاع از وطن است . جمع آوری اخبار و افشای بازیهای
کثیف تروریست ها و تبانی آنان با دول خارجی و جریان پان ایرانیست ضد ترک از اهم
اقدامات بعدی این کمیته است که با ساخت برنامه های مختلف شنیداری و تصویری و پخش
آن در امکانات رسانه ای حرکت ملی قابل دست یابی است . چاپ شب نامه ها و سی دی ها ،
بولتن ها و اقدامات میدانی در اقصا نقاط آزربایجان بخصوص غرب آزربایجان از اقدامات
دیگر است . تشکیل این کمیته برای ایجاد ارتباط با دولت های دوست بسیار حیاتی است ،
زیرا هیج دولتی نمی تواند با هیچ جریان دفاعی همکاری کند بجز با شناخت متولی بخصوص
در این امر خطیر. بدیهی است کمیته دفاع از غرب آزربایجان می تواند به عنوان متولی
مقتدر دفاع از میهن ضمن متحد کردن ملت تورک آزربایجان ضمینه جذب انواع کمک ها در
روزهای بحرانی پیش رو داشته باشد . هیچ مقاومت ملی بدون یک هسته متحد و مقتدر
نخواهد توانست از مام میهن دفاع کند . به نظر نگارنده اگر ما میخواهیم به سرنوشت
تورکمن های عراق و سوریه مبتلا نشویم بایستی هرچه سریعتر نسبت به احیای "
کمیته دفاع از غرب آزربایجان " اقدام کنیم . فردا می تواند دیر باشد. کمی به
آنچه بر سر هم زیانان خود در عراق و سوریه آمد نگاه کنیم و عبرت بگیریم و بدانیم
بدون کار تشکیلاتی و تمرکز بردفاع از وطن شکست خورده و مفلوک در منظقه ای از جهان
طعمه بیگانگان خواهیم شد که همچون دیگی بر اجاقی سوزان در حال جوشش است . بدانیم
که این روزها شاید آخرین فرصت برای ملتمان است . شکست در دفاع از میهن چنان ضربه
ای بر پیکر آزربایجان وارد خواهد که محتمل است مدت بسیار طولانی نتوانیم آن را
جبران کنیم . اما قطعا پیروزی در این مبارزه هم افتخار و سرافرازی ملتمان را
جاودانه خواهد کرد و هم قطعا زمینه را برای تشکیل دولت و کشور آزربایجان جنوبی
مساعد خواهد نمود. باور داشته باشیم که در خطیرترین بحران تاریخی قرار داریم
بنابراین خود را برای روزهای بد آماده کنیم . ضرورت احیای کمیته دفاع از غرب
آزربایجان شوخی نیست یک ضرورت تاریخی است که نباید به هدر رود.