ساده انگاری کودکانه ایست اگر بپنداریم وارونه کردن حقایق ، خبرسازی ها ، کم رنگ و پر رنگ کردن وقایع و بایکوت یا تحریف اخبار در رسانه ای مثل بی بی سی و شاخه فارسی آن تنها زیر سر تعدادی روزنامه نگار اصلاح طلب بنفش پوش طرف دار دولت ایران اتفاق می افتد.
اگر جریان اخبار در رادیو بی بی سی مقارن با انقلاب ایران را را شاهد بوده باشید حتماً به خاطر خواهید آورد که بی بی سی چه نقش پر رنگی در تبلیع خمینی و کم رنگ کردن سایر جریانهای سیاسی ان زمان داشت و چقدر به رشد و سپس تثبیت جمهوری اسلامی کمک نمود. بی بی سی همانقدر هم در سرکوب ملل غیر فارس از جمله جنبش های خلق مسلمان در آزربایجان ، جنبش ترکمن های ترکمن صحرا ، خلق عرب در اهواز و همچنین کردها که اکنون نظر کرده و چشم و چراغ بی بی سی هستند کمک نمود.
هم زمان با خاتمی و بعد شکست اصلاحات موجی از روزنامه نگاران اصلاح طلب به اروپا و آمریکا صادر شدند و توانستند تقریبا همه بنگاههای خبری فارسی زبان را به سیطره خود در آورند. این کوچ (به زعم من ، کاملا برنامه ریزی شده ) این شائبه را قوت بخشیده است که پان ایرانیست های ایرانی کنترل خبرگزاری های عمده فارسی زبان را در اختیار دارند ، که البته بی راه نیست اما همه واقعیت را منعکس نمی کند. به یاد بیاورید گاهی نوری مزاحم و پرقدرت مانع دید شده وتمرکز بر سوژه اصلی می شود.در این نوشته سعی خواهم نمود با کم کردن نور مزاحم و تقویت شده کمکی به شفتف سازی محیط کرده و تحلیل و تفسیر خود از عنلکرد بی بی سی و همینطور سایر رسانه های فارسی زبان و سرانجام خط خبری بنگاههای غربی مادر را تبیین کنم.
امروز با انعکاس اخبار مربوط به دریافت جایزه نوبل توسط پروفسور سنجار از ترکیه و مصاحبه ای که ایشان انجام داده بودند متوجه نکته بسیار مهمی شدم . دکتر سنجار تاکید کرده بود بی بی سی از او سوال کرده است که آیا دکتر سنجر با توجه به اینکه از شهری مرزی در استان ماردین ترکیه است آیا دارای ملیت عرب ی هم هست؟! این سوال نشان می دهد بی بی سی مایل است با پررنگ کردن ملیت احتمالی غیرترکی برنده جایزه نوبل سوژه اصلی یعنی ترک ها و ترکیه را به محاق برده و از مطرح شدن نام ترکیه به عنوان یک عنصر غیرقابل کنترل جلوگیری نماید. این کم رنگ کردن ها و پر رنگ کردن ها را ما بارها در بی بی سی فارسی شاهد بوده ایم . مطرح کردن کسانی مثل ساسی مانکن ، مرتضی پاشایی ، امیر تتلو از یک طرف و تبلیغات بی پایان برای نمایندگان رسمی فرهنگ ، موسیقی و زبان حاکم مثل شجریان ، فردوسی ، سپهری ، شاعران و نویسندگان فارسی زبان و بایکوت کامل خبری وقایع فرهنگی ، موسیقیایی و اجتماعی عرب ها ، ترک ها و بلوچ ها توسط این رسانه کاملا مشهود است . وقتی وزنه های صقیلی همچون دکتر هیئت و مبین تحریم می شوند اما حسین فسنقری ها به راحتی مجال طرح می یابند ما فکر می کنیم که فاشیسم فارس توانسته بی بی سی را به سیطره خود در آورد ! اما این قسمتی از حقیقت است که توده اصلی حقیقت را از چشم ما پنهان می کند. حقیقت به زعم من چیز دیگری است . من فکر نمی کنم برنامه سازی های ژیار گل ، کوهنورد ، فرهمند و اعضای ارمنی بی بی سی به نفع پ ک ک ، ادعای نسل کشی ارامنه ، بایکوت خبری وقایع سیاسی ازربایجان ، الاهواز و بلوچستان و تحریف یا بایکوت هم زمان تبعات خشک شدن دریاچه اورمیه با دنباله های بی شمار سیاسی ، اجتماعی ، زیست محیطی ، مردم شناسانه ، اکولوژیک و بیولوژیک آن چیزی باشد که به تنهایی و توسط تعدادی روزنامه نگار بنفش پوش طرف دار ایران قابل اجرایی شدن باشد. ساده انگاری است اگر این همه را پنهان از چشم دهها نهاد و سازمان امنیتی و نظارتی بریتانیای کبیر بدانیم .
در یک کلام سوال این است نفع بی بی سی از سرنگونی شاه و تثبیت جمهوری اسلامی چه بود ه است ؟ تغییر جغرافیای زیستی آزربایجان و بدنبال آن خاورمیانه به نفع چه کسی است ؟ تشکیل کشوری بنام کردستان و تقویت ارامنه جه اهدافی را دنبال می کند ؟ و این همه پر رنگی و کم رنگی و بی رنگی خبری و تحریف حقایق ، بستر سازی و خبر سازی و معالاً تحقیر و تضعیف دولتین آزربایجان و ترکیه چه اهدافی را دنبال می کند؟!
یقیناً دوستان تایید می کنند که جواب این پرسش ها هم سخت است و هم نیاز به اطلاعات بسیار از سیستم اداره کرد و دست های پشت پرده و نیز ساختار مملکت داری در غرب و بخصوص بریتانیا دارد .
اما با همه این تفاسیر من فکر می کنم همه این کوشش ها مربوط به این میشود که جنگ جهانی اول در اروپا به انجام رسید اما در خاورمیانه به عنوان مهم ترین منطقه عالم هنوز به پایان نرسیده است . غرب و بخصوص بریتانیا شکست چاناق قالا را قبول نکرده است . کشور کردستان طبق توافق لوزان تشکیل نشده است و حاکمیت ملل حد اقلی مانند فارس ها ، ارامنه و کردها بر اکثریت ترک و عرب منطقه کامل نشده است تا بدینوسیله خیال غرب از مسلمانان و بخصوص ترک ها راحت شود. بریتانیا و فراماسون حاکم بر اراده دولت های غربی هنوز امیدوار است هیمنه ارثی و طبیعی ترک ها و عرب ها را به طور کلی در منطقه خاموش نماید تا بدینوسیله بتواند حاکمیت کامل خود را بر خاورمیانه و به طبع آن کل جهان ابدی کند. یعنی اینکه این شوونیسم ، فاشیسم ایرانی نیست که بر بی بی سی حاکم شده است بلکه فراماسون های پشت پرده هستند که شوونیست فاشیست های ایرانی را به خدمت گرفته اند تا نظم ، جغرافیای جدید انسانی ، زیستی و سیاسی مورد نظر خود را در خاورمیانه به سرانجام برسانند . اهدافی که با پایان ظاهری جنگ جهانی اول به سرانجام نرسیده است . از اینرو است که بدنبال ایجاد چهارده کشور(از میان هفت ، هشت کشور مرکز منازعات هستند ) اما این قدرت های پنهان ، در عین حال - همچون پایان جنگ جهانی اول - خواهان حفط تمامیت ارضی ایران و تثبیت جمهوری اسلامی هستند. در غیر این صورت این همه بازیهای زرگری ، داعش و القاده سازیها ، توافقات اتمی و امتیاز دهی ها به روسیه و ایران برای حفظ اسد چگونه قابل توضیح است ؟!