۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

زمستان در فرهنگ فولکلور مردم ترک

زمستان در فرهنگ فولكلورمردم ترک جایگاه و رتبه بسیار رفیعی دارد و مردم ترک آزربایجان در طول تاریخ موجودیت خود همواره با این فصل در تکاپو بوده و همیشه تاریخ با آن ارتباط فرهنگی تنگاتنگی بر قرار نموده اند، بطوریکه هیچ یک از فصول دیگر از نظر فرهنگی به اندازه و ظرف این فصل مورد توجه و عنایت آذربایجانی جماعت نبوده و در رابطه با هیچیک از فصول دیگر، داستانسرایی، افسانه گویی و اسطوره سازی به اندازه این فصل موجود نیست.  این فصل در فرهنگ و باور عمومی مردم منطقه به دوره های مختلفی تقسیم شده و هر دوره متناسب با خصوصیات روزهای آن، با نامها و عناوین مختلف و خاصی شناخته شده اند، که با "چیله گئجه سی" یا شب چیله آغاز و با "چرشنبه بایرامی" یا همان چهار شنبه سوری که عید واقعی مردم ترک آزربایجان است، به پایان میرسد
الف) چیله گئجه سی

" چیله گئجه سی"، آخرین شب از ماه آذر و فصل پاییز و طولانیترین شب سال است، و فردای آن شروع اولین روز زمستان و اولین دوره تقسیم آن با عنوان " بویوک چیله " با عمر چهل روزه می باشد.از گذشته های دور مردم ترک آزربایجان در این شب بدور کرسی های وسط اتاق که در حکم بخاری و سیستم گرمایشی آنروز بوده، می نشستند و تا پاسی از شب، ضمن گوش سپردن به داستانها و قصه های مختلف و بیشتر حماسی از زبان پدر بزرگها و مادر بزرگها، به مصرف تنقلاتی از قبیل نخود و کشمش، قورقا (گندم برشته)، مغز گردو و سبزه و نیز هندوانه به عنوان متعادل کننده مشغول می شدند .
تنقلات مصرفی در این شب، بیشتر گرم مزاج بوده و باعث افزایش میزان کالری و انرژی بدن و دوام مردم در برابر سرمای جانسوز زمستان آن زمان آزربایجان میشده است، که البته امروزه و با پیشرفت ابزار زندگی و افزایش رفاه عمومی، به دور کرسی نشستنها و گوش به داستانها و افسانه های قدیمی سپردن، جای خود را به شب نشینی های فامیلی و تماشای برنامه های تلویزیونی، و بازیها و سرگرمیهای خانگی، در کنار گرمای مطبوع شومینه ها و بخاریهای گاز سوز سپرده است، و دیگر از " کرسی " و " کرسی یورقانی" و "اجاق" و "زغال" و "زغال گردان" و افسانه های "تپه گوز" و "امیر ارسلان رومی" و "قمر وزیر" و "شمس وزیر" و داستان
قهرمانی های "کور اوغلی" خبری نیست .
ب) بویوک چیله (چیله بزرگ

از اولین روز شروع اولین ماه فصل زمستان، "بویوک چیله"  آغاز و تا دهم بهمن ماه به مدت چهل روز ادامه پیدا میکند .
پ) کیچیک چیله (چیله کوچک
از شروع یازدهم بهمن ماه "کیچیک چیله" آغاز، و به مدت بیست روز و تا پایان بهمن ماه ادامه پیدا میکند .
این محدوده زمانی که از نظر شدت سرما و برودت هوا، بسیار طاقت فرسا است، به عنوان سخت ترین روزهای زمستان معروف بوده و از روزهای سرد و سوزناک آن با عناوینی همچون "زمهریر" یاد می شود .
با پایان "کیچیک چیله"، روزهای سخت زمستان هم تا حدودی به پایان رسیده و با آغاز اسفند ماه، برودت هوا رفته رفته کمتر می شود. چنانچه مردم آزربایجان مثل کرده اند که :
- چیله چیخدی، قیش چیخدی! ( یعنی اینکه چله تمام شد ، زمستان تمام شد.)
ج)" خضر " یا " چار چار
چهار روز آخر "بویوک چیله" و چهار روز اول "کیچیک چیله" ، یعنی فاصله زمانی هفتم تا چهاردهم بهمن ماه به مدت هشت روز را "خضر" گویند .
مردم آذربایجان در اولین شب جمعه این هشت روز، آیینی دارند با عنوان "خضر نبی"، که توسط بانوان خانواده ها به جای آورده می شود .
در این آیین، اغلب خانواده ها "قووت" ( که نوعی ماده غذایی است متشکل از مخلوط آرد نخود چی و آرد قورقا یا گندم برشته و آرد عدس بوداده، همراه با دوشاب ) تهیه کرده و آنرا در سینی ها و مجمع های بزرگ ریخته و سطح آنرا صاف می کنند، و بعد آنرا در گوشه ای قرار میدهند، و اعتقادشان بر این است که در شب مذکور، حضرت "خضر" به خانواده ها سر کشی کرده، و "قووت" را متبرک میکند. ( با گذاشتن رد قمچی یا تازیانه بر روی قووت)  .
بنا بر این افسانه ، مردم آذربایجان ، روز اول اسفند ماه را روز نفس کشیدن زمین و گرم شدن آن دانسته و اصطلاحا" میگویند که :
- یئره نفس گلیب . ( زمین نفس میکشد.)
ح)" قاری کوله گی

با آغاز اسفند ماه و گرم شدن تدریجی زمین ، باور عمومی بر این بوده است که دیگر زمستان رو به اتمام نهاده و اثری از برف و کولاک دیده نخواهد شد . ولی همینکه هفتم اسفند ماه از راه رسیده، کولاکی سهمگینتر از کولاک های دیگر منطقه را فرا گرفته و
مردم آذربایجان را غافلگیر و شگفت زده کرده است.
خ)" وعده یئلی
وعده یئلی که به معنی باد موسمی است ، عبارت از باد گرمی است که در روز دوازدهم اسفند ماه شروع به وزیدن کرده و برف و یخ های زمین را آب میکند .
وزش این باد در شهر های دیگر آذربایجان متناسب با موقعیت جغرافیایی آن شهر بوده ، و حتی ممکن است وزش محسوسی در برخی از شهر های دیگر نداشته باشد، ولی همیشه سال در اردبیل، این باد روز دوازدهم اسفند ماه از راه رسیده و یخهای چسبیده به زمین شهر را آب می کند
ه)" چرشنبه بایرامی

چرشنبه بایرامی یا چهار شنبه سوری، عید اصیل و واقعی مردم ترک آزربایجان بوده و از جایگاهی خاص در باور عمومی مردم برخوردار است .
با سپری شدن روزهای سرد زمستان و نزدیک شدن سال نو، مردم ترک آزربایجان با تحرک و جنب و جوش ویژه ای، شور و شعف خود را به نمایش گذاشته و با مراسمهای خاصی مثل کاشتن سبزه از تخم گندم و عدس، گرد گیری فرشها و گوشه های گرد گرفته خانه، حلاجی کردن و شستن پشم رختخواب ها و ناز بالش ها، و کارهایی از این قبیل، به استقبال و پیشواز سال نو و باهار منتظر می روند .
از عادت های دیگر مرسوم در بین اهالی ترک در این روزها، "تکم چی" و "تکم" گردانی است، که یکی از قدیمیترین و ریشه دارترین مراسمات است، و طی آن فردی با "تکم" گردانی در بین مردم و اهالی و با سرودن شعرهایی مخصوص، نزدیک شدن سال نو را نوید داده و از مردم مژدگانی در یافت می دارد .
در چنین روزهایی، اهالی ترک آزربایجان به دختران و خواهران شوهر کرده خود هدیه ای به نام "بایراملیق" یا عیدی که ممکن است لباس یا پارچه ای نفیس و یا پول نقد باشد، همراه با بسته ای از انواع تنقلات و شیرینی پیشکش کرده، و ضمن بازدید و تحویل هدایا به ایشان، فرا رسیدن "چرشنبه بایرامی" و سال نو را تبریک می گویند .
در شب چهار شنبه سوری، و با غروب آفتاب، مردم آذربایجان با بر افراشتن آتش در حیاط خانه های خود، و پریدن از روی آن، به جشن و شادی می پردازند و دختران دم بخت با سرودن اشعاری مانند :
آتیل باتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
از روی آتش برافراشته پریده، و آرزوی خوشبختی و کامیابی میکنند .

در این شب، کد بانوی خانه با پختن غذای مخصوص این شب که عموما" ماهی دودی با پلو ، به همراه یک خورشت آزاد دیگر است، سفره این شب مخصوص را پهن و اعضای دیگر را به سرو غذا دعوت میکنند .
آنچه در این شب خاص قابل توجه است عبارتند از :
- هیچ کس دعوت دوستان و آشنایان را قبول نکرده و به مهمانی خانه کسی نمی رود و حد الامکان سعی میکند که در خانه خود یا خانه اجدادی خود باشد و اگر در خارج از شهر محل سکونت خود بود، سعی میکند به هر طریق ممکن خود را به شهر و ولایت خود برساند .
 ماهی دودی با پلو، یک پای ثابت غذای موجود در سر سفره این شب اهالی است.کد بانوی خانه به تعداد اعضای خانوار، تخم مرغ رنگ می کند و با برشته کردن دانه های گندم، نوعی آجیل گرم بنام " قورقا " درست کرده و آنها را در پیاله های چینی می ریزد، و به همراه آجیل های دیگری مثل مغز پسته و گردو و نخود چی کشمش و بادام و تخم کدو، در سر سفره این شب قرار میدهد .
 علاوه بر تنقلات ذکر شده، در سفره این شب، عناصر دیگری همچون شمع روشن، شاخه ی سبزی موسوم به "همیشه جوان"، نمک، آب، نان، شاخه نبات و یک جلد قران مجید نیز دیده میشود .
 در این شب باور بر این است که اگر کسی نیتی برای انجام در سال آتی داشته باشد، میتواند برآورده شدن یا نشدن نیت خود را با گوش دادن به اولین کلام خارج شده از دهان فردی خاص، تخمین بزند. لذا اهالی برای اینکه نیت کسی نا میمون در نیاید، سعی میکنند از به کار بردن کلام بی معنی و رکیک خودداری، و حتی الامکان از کلمات و جمله های متین و با معنا استفاده کنند.
در برخی از مناطق، نوجوانان با حضور در پشت بام خانه همسایه ها و آویزان کردن "شال" یا "قورشاق" خود از باجه به داخل خانه، طلب انعام و عیدی میکنند و کد بانوی خانه نیز به "قورشاق" آویزان شده، تخم مرغ رنگین و مقداری تنقلات ریخته و ارسال میدارد. این رسم به "قورشاق سال لاماخ" و در برخی مناطق به "شال سال لاماخ" معروف است .
 جوانان در این شب و فردای آن، مبادرت به انجام نوعی بازی موسوم به "یومورتا چاقیشدیرما" یا تخم مرغ بازی میکنند که طی آن هر دو طرف بازی تخم مرغ های خود را با فنی خاص، به هم می نوازند و هر کسی که سر و ته تخم مرغش بشکند، بازنده بازی و تخم مرغ است.

علاوه بر موارد مذکور، در برخی از روستاهای آذربایجان و در صبح فردای چهار شنبه سوری، دختران دم بخت کوزه های آب به دوش کشیده و به سمت چشمه سارها حرکت میکنند، و ضمن شستشوی دست و صورت خود و نوشیدن از آب چشمه، کوزه های خود را هم پر کرده و به خانه برمی گردند، و اعتقاد دارند که خوردن آب چشمه در این روز خاص باعث بر آورده شدن آرزوهای آنها می شود
نویسنده: کبیر رسولی
http://www.facebook.com/kabirrr

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

از اينكه نظرات خود را با رعايت ادب و احترام به ساير خوانندگان وبلاگ مي نويسيد متشكرم